جدول جو
جدول جو

معنی ناهنجیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

ناهنجیدنی
(هََ دَ)
که از در آهنجیدن نیست. مقابل آهنجیدنی. رجوع به آهنجیدنی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ دَ)
مقابل سنجیدنی. رجوع به سنجیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ)
گنجایش ناپذیر. احاطه ناپذیر. که قابل جا دادن و گنجانیدن نیست. مقابل گنجیدنی. رجوع به گنجیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ یَ)
مقابل آهنجیدن. رجوع به آهنجیدن شود
لغت نامه دهخدا
(فَ هََ دَ)
قابل تربیت. پرورش پذیر. ادب پذیر. (از یادداشتهای مؤلف). رجوع به فرهنج، فرهنجیدن، فرهنجیده و فرهنگ شود
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ / دِ)
مقابل سنجیدگی. رجوع بدان کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(گَدی دَ)
فسادناپذیر. فاسدناشدنی. که تغییر حالت ندهد و خراب و فاسد و گندیده و بدبوی نشود
لغت نامه دهخدا
(شِ دَ)
نالایق از شنیده شدن. (ناظم الاطباء). که قابل شنیدن نیست. که شنیدن را نشاید:
از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی
گویم شنیده ام سخن ناشنیده را.
صائب.
، که آن را نتوان شنید. که شنیدن آن ممکن نباشد
لغت نامه دهخدا
(لُ)
مقابل گنجیدن به معنی جای گرفتن و محاط شدن در چیزی و فراهم آورده شدن در جایی. رجوع به گنجیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
ناآکنیدنی. مقابل آکنیدنی
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَ)
مقابل هلیدنی، به معنی نهادنی. رجوع به هلیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
مقابل نویدنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناشنیدنی
تصویر ناشنیدنی
آنچه که قابل شنیدن نیست مقابل شنیدنی
فرهنگ لغت هوشیار