جدول جو
جدول جو

معنی نانیوشیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

نانیوشیدنی
(نیو دَ)
ناشنیدنی. که از در نیوشیدن نیست، نشنودنی. ناپذیرفتنی. غیرقابل قبول. مقابل نیوشیدنی. رجوع به نیوشیدنی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
نشنیدن. مقابل نیوشیدن، نشنودن. نپذیرفتن. قبول ناکردن
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ناآشامیدنی. نیاشامیدنی. غیرمشروب. غیرقابل شرب. که از در نوشیدن نیست. که نوشیدن را نشاید. که نتوان یا نباید آن را آشامید
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ)
مقابل بیوسیدنی. که قابل بیوسیدن نیست. که بیوسیدن را نشاید. رجوع به بیوسیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(نِ دَ)
که مستحق سرزنش نباشد. که نشاید او را سرزنش کرد
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که قابل دوشیدن نیست. که نتوان آن را دوشید. مقابل دوشیدنی. رجوع به دوشیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ناشنیده. ناشنوده، نپذیرفته.
- نانیوشیده داشتن، ناشنیده گرفتن:
ز پوشیدگان راز پوشیده دار
وز ایشان سخن نانیوشیده دار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ)
شنیدنی. قابل استماع
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مقابل نیوشیدن. رجوع به نیوشیدن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
مقابل نویدنی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نیاشامیدن. مقابل نوشیدن. رجوع به نوشیدن شود
لغت نامه دهخدا