معنی نانیساء - جستجوی لغت در جدول جو

نانیساء

لغت نامه دهخدا

نانیسا

(دخترانه)

نام روستایی در نزدیکی مراغه

فرهنگ نامهای ایرانی

نانویسا

آنکه نوشتن نداند، آنکه نتواند بنویسد

فرهنگ فارسی عمید

انیسان

سخن دروغ، گفتار بیهوده، خلاف

فرهنگ فارسی عمید

خانیسار

نام کوهی است بولایت گلپایگان که سرچشمۀ آب ’قمرود’ بدانجاست، حمداﷲ مستوفی آرد: ’آب قمرود از کوه خانیسار و لالستان بولایت جربادقان برمیخیزد و بر جربادقان و قم میریزد و هرزه اش بمفازه منتهی میشود طولش سی فرسنگ باشد’، (از نزهت القلوب چ لیدن مقالۀ3 ص 220)

لغت نامه دهخدا

نانویسا

(دُ جُمْ)

امی. عامی. بی سواد. که نوشتن نداند و نتواند:
اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی
چرا آن قبلۀ کل نانویسا بود و ناخوانا.
سنائی

لغت نامه دهخدا

انتساء

(اِ تِ)

دور رفتن در چراگاه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تباعد: انتسأت الابل فی المرعی، دور شد شتر در چراگاه. (از اقرب الموارد).

لغت نامه دهخدا

انخساء

(اِ)

دور شدن سگ و رفتن آن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دور شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). یقال: انخساءالکلب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

انسیاء

(اِ مِءْ)

فراهم آمدن شیر در اطراف پستان. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). روان و جاری شدن شیر بدون دوشیدن. (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

انیسان

(اَ)

تمسخر. استهزاء. مسخرگی. بذله، چوب خوشۀ خرما. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی)

لغت نامه دهخدا

انساء

(اِ)

فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بفراموشی واداشتن کسی را در مورد چیزی. (از اقرب الموارد). فراموش گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). فراموشانیدن. تناسی. (یادداشت مؤلف) : و ما انسانیه الا الشیطان. (قرآن از منتهی الارب و آنندراج وناظم الاطباء).

لغت نامه دهخدا

ایساء

(اِ تِ ءَ)

موی سر تراشیدن، (از ’وس ی’) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی)، ستردن موی سر کسی، (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

انیاء

(اِ تِ)

نیم پخته کردن گوشت را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نیم پز کردن گوشت را. نیم جوش پختن گوشت. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

نانویسا

آنکه نوشتن نداندامی: اگربودی کمال اندرنویسایی وخوانایی چراآن قبله کل نانویسابودوناخواناک

فرهنگ لغت هوشیار