معنی نانگریسته - جستجوی لغت در جدول جو
نانگریسته
(پَ)
نانگرسته. مقابل نگریسته
ادامه...
نانگرسته. مقابل نگریسته
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نانگریستن
(لَ)
ننگریستن. مقابل نگریستن
ادامه...
ننگریستن. مقابل نگریستن
لغت نامه دهخدا
ناگریسته
مقابل گریسته
ادامه...
مقابل گریسته
لغت نامه دهخدا
نانگرسته
(پَ)
نگاه ناکرده. مقابل نگرسته
ادامه...
نگاه ناکرده. مقابل نگرسته
لغت نامه دهخدا
نانگریستنی
(نِ گِ تَ)
مقابل نگریستنی
ادامه...
مقابل نگریستنی
لغت نامه دهخدا
وانگریستن
(فَ کَ دَ)
بازنگریستن. به دقت نگریستن. (ناظم الاطباء)
ادامه...
بازنگریستن. به دقت نگریستن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ننگریستن
(لُ)
مقابل نگریستن. رجوع به نگریستن شود
ادامه...
مقابل نگریستن. رجوع به نگریستن شود
لغت نامه دهخدا
ناگریستن
(لَ)
گریه نکردن. مقابل گریستن
ادامه...
گریه نکردن. مقابل گریستن
لغت نامه دهخدا
ناگریخته
(یَ دَ / دِ)
نگریخته. مقابل گریخته. رجوع به گریخته شود
ادامه...
نگریخته. مقابل گریخته. رجوع به گریخته شود
لغت نامه دهخدا
نانگرستن
(لَ ثَ)
نانگریستن. مقابل نگرستن. رجوع به نگرستن شود
ادامه...
نانگریستن. مقابل نگرستن. رجوع به نگرستن شود
لغت نامه دهخدا