نروئیده. نبالیده. نموناکرده. (ناظم الاطباء) : بگذر ز شر اگر نبود خیری نارسته به ز خار بود رسته. ناصرخسرو. مرغ پرنارسته چون پران شود لقمۀ هر گربۀ دران شود. مولوی
نروئیده. نبالیده. نموناکرده. (ناظم الاطباء) : بگذر ز شر اگر نبود خیری نارسته به ز خار بود رسته. ناصرخسرو. مرغ پرنارسته چون پران شود لقمۀ هر گربۀ دران شود. مولوی
ننشسته. ایستاده. قائم. برپا. مقابل نشسته، آرام ناگرفته: در هر سر موی زلف شستت صد ف تنه نانشسته داری. نظامی. آن قلزم نانشسته از موج وآن ماه جدافتاده از اوج. نظامی. مجنون غریب دل شکسته دریای ز جوش نانشسته. نظامی
ننشسته. ایستاده. قائم. برپا. مقابل نشسته، آرام ناگرفته: در هر سر موی زلف شستت صد ف تنه نانشسته داری. نظامی. آن قلزم نانشسته از موج وآن ماه جدافتاده از اوج. نظامی. مجنون غریب دل شکسته دریای ز جوش نانشسته. نظامی
آنچه ناتمام و نادرست باشد و مرکب غیرتمام الترکیب را نیز گویند و آن کائنات جو است مثل باد و باران و امثال آنها. کذا فی الدساتیر. (آنندراج) (انجمن آرا). ناقص. ناتمام. ناکامل. (ناظم الاطباء)
آنچه ناتمام و نادرست باشد و مرکب غیرتمام الترکیب را نیز گویند و آن کائنات جو است مثل باد و باران و امثال آنها. کذا فی الدساتیر. (آنندراج) (انجمن آرا). ناقص. ناتمام. ناکامل. (ناظم الاطباء)