جدول جو
جدول جو

معنی نانکوهیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

نانکوهیدنی
(نِ دَ)
که مستحق سرزنش نباشد. که نشاید او را سرزنش کرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
مقابل نکوهیدن. رجوع به نکوهیدن شود
لغت نامه دهخدا
(نیو دَ)
ناشنیدنی. که از در نیوشیدن نیست، نشنودنی. ناپذیرفتنی. غیرقابل قبول. مقابل نیوشیدنی. رجوع به نیوشیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ناکاستنی. کاهش ناپذیر. که کاستنی نیست. مقابل کاهیدنی. رجوع به کاهیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ناآشامیدنی. نیاشامیدنی. غیرمشروب. غیرقابل شرب. که از در نوشیدن نیست. که نوشیدن را نشاید. که نتوان یا نباید آن را آشامید
لغت نامه دهخدا
(پُ)
مطلوب. مقبول. که نکوهیده و مذموم نیست، سرزنش ناشده. مقابل نکوهیده. رجوع به نکوهیده شود
لغت نامه دهخدا
(نِ دَ)
ازدر سرزنش. درخور ملامت و نکوهش و مذمت
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
مقابل نویدنی
لغت نامه دهخدا