جدول جو
جدول جو

معنی نانوازیده - جستجوی لغت در جدول جو

نانوازیده
(پَ / پِ)
نانواخته. نوازش ناشده. مقابل نوازیده. رجوع به نوازیده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ جَءْ)
نانواختن. مقابل نوازیدن. رجوع به نوازیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کُ تَ / تِ)
نخوابیده. نخفته. ناخفته. رجوع به ناخفته شود
لغت نامه دهخدا
مقابل گوالیده. رجوع به گوالیده شود
لغت نامه دهخدا
هضم ناشده. ناگوارده. ناگوار: اگر (آبی را پس طعام) بسیار خورند طعام ناگواریده بیرون آید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و اندر هر اندامی و از هر گواریدنی چیزی ناتمام ناگواریده بماند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مقابل نهازیدن. رجوع به نهازیدن شود
لغت نامه دهخدا
ناسپرده. طی ناشده. مقابل نوردیده. رجوع به نوردیده شود
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
نانواختنی. مقابل نوازیدنی
لغت نامه دهخدا
(پَرْ)
نوشته ناشده. نانوشته. نانگاشته. غیرمکتوب، غیرمرتسم
لغت نامه دهخدا
(لُ)
مقابل نوازیدن. رجوع به نوازیدن شود
لغت نامه دهخدا
ریاضت ناکشیده. ریاضت نادیده. که ورزیده و کارکشته و ماهر نیست
لغت نامه دهخدا
(چَ)
مقابل وزیده. رجوع به وزیده شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نغنوده. نیارامیده. مقابل نویده. رجوع به نویده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناگواریده
تصویر ناگواریده
هضم نشده ناگوارده: (اگر (آبی راپس طعام) بسیارخورندطعام ناگواریده بیرون آید)
فرهنگ لغت هوشیار