جدول جو
جدول جو

معنی نانجوئی - جستجوی لغت در جدول جو

نانجوئی
رجوع به نانجویی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

طلب رزق و معاش، طلب روزی، روزی طلبی، گدائی، دریوزه گری، نانخواهی، دنیاطلبی، عمل نانجوی، رجوع به نانجوی شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گُ)
جویندۀ نان، روزی طلب، گدا، گدائی کننده، طالب دنیا، (آنندراج) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) :
تو چون نامجوئی ز نانجوی بگسل
که جم را به مور اقتدائی نیابی،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
عمل دادجو، دادخواهی
لغت نامه دهخدا
(نِ)
عمل دانشجو. طلب علم. دانش پژوهی، تحصیل در دانشکده و دانشگاه
لغت نامه دهخدا
(جَ)
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم در 5 هزارگزی جنوب راین و 6 هزارگزی جنوب راه فرعی راین به نی بید واقع است و 2 خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ص 406)
لغت نامه دهخدا
نامجوئی، نام جستن، طلب نام کردن، نام طلبی، شهرت طلبی، عمل و صفت نامجوی:
نامجوئی دولت آموزد همی بی شک ترا
نامجوئی را چو دولت نیست هیچ آموزگار،
مسعودسعد،
، جاه طلبی، منصب طلبی، ستیزگی و منازعه در شهرت و شجاعت و بهادری و همت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
عمل نشاطجو
لغت نامه دهخدا
(نَ)
بدذاتی. بدگوهری. رذالت. دنائت.
- نانجیبی کردن، رذالت نمودن. سخت گیری بی جا و بی مورد کردن. تندی و خشونت نابجا کردن. به ناسزا بر کسی ستم کردن.
، ناپاکی. بی عفتی. هرزگی
لغت نامه دهخدا
نانوائی، خبازی، نان پختن، نان فروشی، (ناظم الاطباء)،
دکان نانبائی، دکان نان ساختن و فروختن، جای نان فروشی
لغت نامه دهخدا
(نانْ)
نانوایی. رجوع به نانوایی شود
لغت نامه دهخدا
انیری دشنژادی بد گوهری، فرومایگی بی آزرمی بدگوهری بدنژادی عدم اصالت، رذالت فرومایگی، بی عفتی ناپاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان جویی
تصویر نان جویی
طلب نان، طلب رزق روزی طلبی، گدایی، دنیاطلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامجوی
تصویر نامجوی
کسی که طالب آوازه و شهرت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
بی عصمتی، بی عفتی، ناپاکی، دنائت، رذالت، فرومایگی، ناکسی
متضاد: شرافت، نجابت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جاه طلبی، شهرت طلبی، منصب خواهی، منصب طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
Ungainliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
Ladyship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
maladresse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
seigneurie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
desgarbo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
Ladyship
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
niezgrabność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
титул леді
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
неуклюжесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
tytuł damy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
desajeitamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
贵妇身份
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
onhandigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
nobreza feminina
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
Ungeschicklichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
nobiltà femminile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
señoría
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
звание леди
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
незграбність
دیکشنری فارسی به اوکراینی