- نامعصوم (مَ)
آنکه بی گناه نیست
معنی نامعصوم - جستجوی لغت در جدول جو
- نامعصوم
بی آزرم گناهکار ناپاک آنکه عصمت ندارد: (... که چون خدای را ظالم دانند و انبیا را نامعصوم...)، مقابل معصوم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه عقل آن را نپذیرد و ادارک نکند، آنچه به عقل درست نیاید، یاوه، بیهوده، بی قاعده
(مَ)
لغت نامه دهخدا
معصوم و بی گناه نبودن. از لغزش و خطا مصون و برکنار نماندن. مقابل معصومی. رجوع به معصومی و معصومیت شود
(مَ)
لغت نامه دهخدا
غیرمعین. (ناظم الاطباء). مجهول. نامشخص: که راه مخوف است و... هنگام حرکت نامعلوم. (کلیله و دمنه) ، نشناخته. (ناظم الاطباء). نامعروف
نازابیده زاب ناپذیر وصف نشده: (آفریدگارنه چیزست ونه نچیزونه محدودونه نامحدودونه موصوف ونه ناموصوف)
ناپنداشته پندارناپذیر تصورنشده، آنچه که تصور آن ممکن نباشدتصورناپذیر، صورت ناپذیر مقابل متصور
سر درگم ناپیدا نادانسته ورو مند ناشناخته مجهول، نامعین غیرمشخص: (سرنوشت نامعلوم)
مجهول، نادانسته، ناشناخته، نامحقق، نامشخص
متضاد: مشخص
متضاد: مشخص
ناشناخته
