جدول جو
جدول جو

معنی نالغزیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

نالغزیدنی
(لَ دَ)
که لغزیدنی نیست. که نخواهد لغزید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
که بدان نازیدن نشاید. که از در مباهات و نازش نیست. که مایه و موجب نازیدن نیست. مقابل نازیدنی
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
درخور لغزیدن. لخشیدنی
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
که نتواند وزید. که نخواهد وزید. مقابل وزیدنی
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ)
غیرقابل انتخاب. که نتوان آن را برگزید و اختیار کرد. که سزاوار گزیدن نیست. ناپسندیدنی. مقابل گزیدنی
لغت نامه دهخدا
مقابل لغزیده
لغت نامه دهخدا
(لَقْ قی دَ)
که لقیدنی نیست. که ثابت و استوار و محکم است. مقابل لقیدنی
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
که ازدر مزیدن نیست. که مزیدن را نشاید
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
که قابل ورزیدن نیست. مقابل ورزیدنی. رجوع به ورزیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مقابل لیزیدنی. رجوع به لیزیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ناآمیزیدنی. ناآمیختنی. که قابل آمیختن و آمیزش نیست
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
که نمی لخشد. که لغزیدنی نیست. مقابل لخشیدنی
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ)
غیر قابل آمرزیدن. که از در آمرزش و غفران نیست. که قابل عفو و رحمت و آمرزیدن نیست
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که قابل لیسیدن نیست. که نتوان آن را لیسید. که نباید لیسیدش
لغت نامه دهخدا
(زی دَ)
نادوختنی. رجوع به نادوختنی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نلغزیدن. مقابل لغزیدن
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
مقابل لرزیدنی. رجوع به لرزیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که قابل تفاخر و نازیدن است. رجوع به نازیدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نازیدنی
تصویر نازیدنی
آنکه قابل نازیدن و تفاخراست
فرهنگ لغت هوشیار