جدول جو
جدول جو

معنی ناقصی - جستجوی لغت در جدول جو

ناقصی
(قِ)
ناقص بودن. تمام و کامل نبودن. نقصان داشتن. حالت و صفت ناقص. رجوع به ناقص شود
لغت نامه دهخدا
ناقصی
مقصان داشتن کامل نبودن عدم تمامیت
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
فرهنگ لغت هوشیار
ناقصی
النّقص
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به عربی
ناقصی
Imperfectness
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناقصی
caractère imparfait
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناقصی
eksiklik
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ناقصی
imperfeição
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناقصی
imperfección
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناقصی
niekompletność
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناقصی
неполнота
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به روسی
ناقصی
недосконалість
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناقصی
onvolmaaktheid
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به هلندی
ناقصی
Unvollständigkeit
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به آلمانی
ناقصی
अपूर्णता
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به هندی
ناقصی
incompletezza
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ناقصی
불완전성
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به کره ای
ناقصی
অসম্পূর্ণতা
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به بنگالی
ناقصی
نامکمل ہونا
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به اردو
ناقصی
ความไม่สมบูรณ์แบบ
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به تایلندی
ناقصی
kekurangan
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ناقصی
חוֹסֶר שְׁלֵמוּת
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به عبری
ناقصی
缺陷
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به چینی
ناقصی
dosari
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ناقصی
不完全性
تصویری از ناقصی
تصویر ناقصی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناقص
تصویر ناقص
آنچه کامل نیست مثلاً اطلاعات ناقص، معیوب مثلاً عضو ناقص، چیزی یا کسی که به حد کمال نرسیده
فرهنگ فارسی عمید
(قِ)
اسماعیل بن عبدالوهاب ناقدی، مکنی به ابوابراهیم. از راویان حدیث است و در قرن چهارم هجری میزیسته. (از الانساب سمعانی). روات در علم حدیث نه تنها به عنوان ناقلان ساده احادیث شناخته نمی شوند، بلکه آنان به عنوان تحلیلگران و بررسی کنندگان دقت در سند روایت ها نیز شناخته می شوند. این افراد با دقت و توجه ویژه به منابع مختلف روایات، توانسته اند احادیث صحیح را از روایت های جعلی و نادرست تمییز دهند و به منابع معتبر علمی تبدیل کنند.
لغت نامه دهخدا
(قِ)
عمل ناقد. رجوع به ناقد شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
منسوب است به ناقد که صیرفی باشد. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(قِ صَ)
تأنیث ناقص است. رجوع به ناقص شود، (اصطلاح صرف) افعال ناقصه، افعالی است که بر جملۀ اسمیه درآید و مبتدا را رفع و خبررا نصب دهد و آن: کان، صار، اصبح، مازال، امسی، لیس، مادام، اضحی، ظل، بات، برح، ماانفک، مافتی، است
لغت نامه دهخدا
(قِ)
نقاهت. به شدگی از بیماری. (ناظم الاطباء). ناقه بودن. رجوع به ناقه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ قِ صی ی)
منسوب به شناقصه. (یادداشت مؤلف). رجوع به شناقصه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اقصی
تصویر اقصی
دورتر
فرهنگ لغت هوشیار
ناقصه در فارسی مونث ناقص بنگرید به ناقص و زبانزدی در دستور تازی که کاربردی در فارسی ندارد. مونث ناقص جمع ناقصات. یاافعال ناقصه. (نحوعربی) افعالی که برجمله اسمیه در آیند ومبتدا را رفع وخبررا نصب دهندو آنها عبارتنداز: کان صاراصبح مازال امسی لیس مادام اضحی ظل بات مابرح انفک مافتی
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده به شدگی بیمار خیزی به شدگی از بیماری بیمارخیزی نقاهت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ناقص، بش ها ابوند ها نارسا ها جمع ناقص. درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار