معنی ناقبولانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه دهخدا

(قَ دَ)

که قابل قبولانیدن نیست. مقابل قبولانیدنی

(نَ بُ دَ / دِ)

قبولانده ناشده. مردود. نامقبول. مقابل قبولانیده. رجوع به قبولانیده شود

ناقبولانیدن. مقابل قبولاندن. رجوع به قبولاندن شود

(قَ دَ)

ناقبولانیدنی. که قابل قبولاندن نیست. که نتوانش قبولانید. مقابل قبولاندنی

(دَ / دِ)

قبولانیده ناشده. ناقبولانیده. رجوع به قبولانده و ناقبولانیده شود

(کِ نُ / نِ / نَ دَ)

قبول کردن کنانیدن. قبول کردن فرمودن. (ناظم الاطباء)

مورد قبول قرار دادن قبول کردن کنانیدن

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما