جدول جو
جدول جو

معنی نافهمیدن - جستجوی لغت در جدول جو

نافهمیدن(کَ ءَ)
ندانستن. درنیافتن. مقابل فهمیدن. رجوع به فهمیدن شود
لغت نامه دهخدا
نافهمیدن
درنیافتن، ندانستن
تصویری از نافهمیدن
تصویر نافهمیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
درک کردن، دریافتن، پی بردن، فهم داشتن، حس کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامیدن
تصویر نامیدن
خواندن کسی یا چیزی به اسم و نام، نام نهادن
فرهنگ فارسی عمید
(فَ دَ)
مقابل فهمیدنی. رجوع به فهمیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ / دِ)
مقابل فهمیده. رجوع به فهمیدن و فهمیده شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ناآرامیدن. نیارامیدن. آرام نگرفتن. استراحت نکردن. مقابل آرامیدن. رجوع به آرامیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نیاشامیدن. ناآشامیدن. مقابل آشامیدن. رجوع به آشامیدن شود
لغت نامه دهخدا
(طِ لا کَ دَ)
ناف زدن. ناف بریدن:
قابله بهر مصلحت بر طفل
وقت نافه زدن نبخشاید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ)
نچمیدن. نخرامیدن. مقابل چمیدن. رجوع به چمیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ندمیدن. مقابل دمیدن. رجوع به دمیدن شود.
- نادمیدن خورشید، طلوع نکردن. طالع نشدن.
- نادمیدن گیاه، نرستن. نروئیدن. سر از خاک برنکردن
لغت نامه دهخدا
(کَمْ بَ ثَ)
نرهیدن. مقابل رهیدن. رجوع به رهیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَمْیْ)
نیارمیدن، نرمیدن. مقابل رمیدن
لغت نامه دهخدا
(کَیْءْ)
مخفف نیافریدن. مقابل آفریدن:
نافرید ایزد ز خوبان جهان چون تو کسی
دلربا و دلفریب و دلنواز و دلستان.
منوچهری.
طبل را کی سود دارد ولوله
چون به اول نافریدندش دوال.
انوری.
شیر بی دم و سر و اشکم که دید
این چنین شیری خدا هم نافرید.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(لِ نَ)
نگذاشتن. ننهادن. مقابل هلیدن به معنی نهادن
لغت نامه دهخدا
تصویری از نامیدن
تصویر نامیدن
نام نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
پی بردن، درک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفهمیدن
تصویر نفهمیدن
سر در نیاوردن در نیافتن ندانستن پی نبردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافهمیده
تصویر نافهمیده
پیچیده در نیافتنی آنچه که فهمیده نشده مقابل فهمیده
فرهنگ لغت هوشیار
ناف زدن ناف بریدن: قابله بهر مصلحت بر طفل وقت نافه زدن نبخشاید. (خاقانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
((فَ هْ دَ))
دریافت کردن، ادراک کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامیدن
تصویر نامیدن
((دَ))
اسم گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
دانستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
Grasp, Comprehend, Understand
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
comprendre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
समझना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
begrijpen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
comprendere, capire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
verstehen, begreifen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
comprender, entender
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
розуміти , зрозуміти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
rozumieć, zrozumieć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
понимать , понять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
compreender, entender
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فهمیدن
تصویر فهمیدن
memahami, mengerti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی