- نافق (فِ)
نعت فاعلی از نفق. رجوع به نفق شود، رایج. (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغه). مقابل کاسد. (اقرب الموارد) (از المنجد). روان. (دهار). رواج. رائج. روا، فروختنی. حاضر و آماده برای فروختن. (ناظم الاطباء) ، اسب یا دیگر چارپاهای مرده: نفق الفرس و سائر البهایم، مات، فهو نافق و هی نافقه. (معجم متن اللغه)
