- ناغیست
- نارمشک، درختی دارای برگ های دراز و باریک، چوب سخت و سرخ رنگ و گل های سفید خوش بو که از آن عطر می گیرند، میوۀ این گیاه که خوردنی است
معنی ناغیست - جستجوی لغت در جدول جو
- ناغیست
- پارسی تازی گشته ناغیست نارمشک نارمشک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هموند سازمان نازی عضو حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان هیتلری، آنکه به نازیسم معتقد است
اثم، حرام
باطل، غلط
آناکاو، فرگشا، واکاو
نوعی پارچه نخی
فرانسوی آزارگرا کسی که مبتلا به سادیسم است
نویسنده نمایشنامه
پیرو و طرفدار فاشیسم
درختی شبیه درخت گردو، گل های خوش بو است که از گل های آن عطر می گیرند و بیشتر در بنگاله می روید
آنچه ممکن و میسر نباشد
کج، ناهموار، ناحق، دروغ، خائن، دغل
غلط، شکسته، معیوب، شخص متقلب و بدکار
نوازندۀ آلت موسیقی جاز، خوانندۀ موسیقی جاز
کسی که فیلم نامه می نویسد، فیلم نامه نویس
نامناسب، آنچه لازم و ضروری نباشد، غیر ضروری
آنچه درخور و شایسته نباشد، ناپسند، ناپسندیده، بد، زشت
کسی که پیرو فلسفه فاشیسم باشد (عضو حزب ملی ایتالیا که بوسیله موسولینی تاسیس شد)
فرانسوی آهکین
کج معوج، دروغگو، بیمار، ناقص، باطل، متقلب خاین مقابل درست
ناکوفته
شب پرگان
مست متکبر: بنده آن نازمستانم که ازیاقوتشان خنده نازک میتراود نکته موزون میچکد. (طالب آملی)، شخص ظریف و لطیفه گو
نالایق، ناسزاوار، نابجا
مرام و روش حزبی در آلمان که در زمان هیتلر قدرت و نفوذ داشت و معتقد به برتری نژادی و ناسیونالیسم افراطی بود
کژ، کج، چیز که راست نباشد، ناهموار، ناحق، دروغ
نامهربان
غیرضروری، نا مناسب
آنکه از جای خود نتواند برخیزد زمینگیر
جمع نامیه، رستنی ها آفریدگان کوالیدگان جمع نامیه
کسی که مبتلی به سادیسم است
آن که پیرو مسلک سیاسی فاشیسم باشد