مسافر دوردست. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، آنکه لقمه را به دو نصف بریده نیمه را بخورد و نیمۀ دیگر را بیندازد جهت کثرت و فراخی یا سوء ادب در طعام خوردن و عدم مروت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه). ج، نعط
مسافر دوردست. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، آنکه لقمه را به دو نصف بریده نیمه را بخورد و نیمۀ دیگر را بیندازد جهت کثرت و فراخی یا سوء ادب در طعام خوردن و عدم مروت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه). ج، نُعُط
قلعه ای است قدیمی بر فراز کوهی به ناحیت یمن که از آن یکی از (ملوک) ذوی الاذواء بود نزدیک عدن. (از معجم البلدان) قصری است بر دو کوه به یمن هندان را. (از معجم البلدان)
قلعه ای است قدیمی بر فراز کوهی به ناحیت یمن که از آن یکی از (ملوک) ذوی الاذواء بود نزدیک عدن. (از معجم البلدان) قصری است بر دو کوه به یمن هندان را. (از معجم البلدان)
به خواب شونده. (آنندراج). به خواب شونده. خواب آلوده. چرت زننده. (ناظم الاطباء). به خواب رونده. (از اقرب الموارد). نعت است از نعس به معنی به خواب شدن. (منتهی الارب). ج، نعّس، حظ ناعس، فاتر. (معجم متن اللغه)
به خواب شونده. (آنندراج). به خواب شونده. خواب آلوده. چرت زننده. (ناظم الاطباء). به خواب رونده. (از اقرب الموارد). نعت است از نعس به معنی به خواب شدن. (منتهی الارب). ج، نُعَّس، حظ ناعس، فاتر. (معجم متن اللغه)
اسم فاعل است از نعب: نعب الغراب، بانگ کرد و گردن افراشت و سر خود جنبانید در حال بانگ کردن یا بدون بانگ، و هو ناعب. (از معجم متن اللغه). رجوع به نعب شود
اسم فاعل است از نعب: نعب الغراب، بانگ کرد و گردن افراشت و سر خود جنبانید در حال بانگ کردن یا بدون بانگ، و هو ناعب. (از معجم متن اللغه). رجوع به نعب شود
مولی رسول اﷲ، از صحابه است. مؤلف الاصابه احتمال داده است که این شخص همان ناعم بن اجیل مولی ام السلمه باشد. رجوع به الاصابه ج 5 ص 224 و نیز رجوع به همان کتاب و همان مجلد ص 228 شود ابن اجیل الهمدانی، مولی ام السلمه. از صحابه است، وی به سال هشتادم هجرت وفات یافت. رجوع به الاصابه ج 5 ص 224 شود
مولی رسول اﷲ، از صحابه است. مؤلف الاصابه احتمال داده است که این شخص همان ناعم بن اجیل مولی ام السلمه باشد. رجوع به الاصابه ج 5 ص 224 و نیز رجوع به همان کتاب و همان مجلد ص 228 شود ابن اجیل الهمدانی، مولی ام السلمه. از صحابه است، وی به سال هشتادم هجرت وفات یافت. رجوع به الاصابه ج 5 ص 224 شود
آنکه به نعوظ آرد ذکر را، (منتهی الارب) (آنندراج)، آن که سبب هیجان نعوظ گردد و نره را به نعوظ آرد، یهیج النعظ، (معجم متن اللغه)، دوای نعظ و نحو آن، گویند: شربنا الناعوظ، (ذیل اقرب الموارد)
آنکه به نعوظ آرد ذکر را، (منتهی الارب) (آنندراج)، آن که سبب هیجان نعوظ گردد و نره را به نعوظ آرد، یهیج النعظ، (معجم متن اللغه)، دوای نعظ و نحو آن، گویند: شربنا الناعوظ، (ذیل اقرب الموارد)
خبردهنده، (منتهی الارب) (آنندراج)، خبر مرگ کسی را دهنده، (ناظم الاطباء)، آنکه خبر مرگ می آورد، (از اقرب الموارد)، ناقل خبر مرگ، آنکه خبر مرگ کسی را آرد ج، نعاء: و هرکجا داعی ناعی و رفیقی رقیقی شده، (جهانگشای جوینی)، گوش ها در آن غوغا از ناله و فریاد و نوحه و بیدادقاری و باکی و ناعی و شاکی موقور، (ترجمه تاریخ یمینی ص 451)، مشیع، (معجم متن اللغه)
خبردهنده، (منتهی الارب) (آنندراج)، خبر مرگ کسی را دهنده، (ناظم الاطباء)، آنکه خبر مرگ می آورد، (از اقرب الموارد)، ناقل خبر مرگ، آنکه خبر مرگ کسی را آرد ج، نعاء: و هرکجا داعی ناعی و رفیقی رقیقی شده، (جهانگشای جوینی)، گوش ها در آن غوغا از ناله و فریاد و نوحه و بیدادقاری و باکی و ناعی و شاکی موقور، (ترجمه تاریخ یمینی ص 451)، مشیع، (معجم متن اللغه)