جدول جو
جدول جو

معنی ناشپاتی - جستجوی لغت در جدول جو

ناشپاتی
میوه ای است مشابه به امرود در زردی، (آنندراج) (غیاث اللغات از فرهنگ فرنگ)، امرود، گلابی، (ناظم الاطباء) : و در این چهار باغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب و هر میوه ای که در بهشت عنبرسرشت هست در آنجا بغایت نیکو و لطیف بوده است، (تاریخ بخارا ص 32)
لغت نامه دهخدا
ناشپاتی
نوعی گلابی: (دراین چهارباغها میوه های الوان فراوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب)، میوه ایست مشابه امرود در زردی (آنند) (بامراجعه به ماخذی که داشتیم هویت این میوه شناخته نشد)
تصویری از ناشپاتی
تصویر ناشپاتی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناشکری، حق ناشناسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشتایی
تصویر ناشتایی
غذایی که صبح می خورند
فرهنگ فارسی عمید
هر چیزی که پس از مدتی چیز نخوردن و روزه گرفتن خورند، (ناظم الاطباء)، صبحانه، ناهارشکن، ناشتاشکن، زیرقلیانی، سلفه، طعام مختصری که صبح با چای یا قهوۀ رقیق خورند،
روزه داری، گرسنگی، ناهاری، (ناظم الاطباء)، ناشتا بودن، رجوع به ناشتا شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ناشکری. نمک بحرامی. بی وفائی. (ناظم الاطباء). کفر. کفران. کفران نعمت. کافرنعمتی. نمک ناشناسی. نمک کوری. بطر:
دگر آنکه مغزش بود پرخرد
سوی ناسپاسی دلش ننگرد.
فردوسی.
هرآنکس که او راه یزدان گزید
سر از ناسپاسی بباید کشید.
فردوسی.
از او گر پذیری بافزون شود
دل از ناسپاسی پر از خون شود.
فردوسی.
وفاداری کن و نعمت شناسی
که بدفرجامی آرد ناسپاسی.
سعدی.
دوام دولت اندر حق شناسی است
زوال نعمت اندر ناسپاسی است.
؟
ناسپاسی به فعل کافور است
کآن همه بوی مشک برباید.
؟
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نادانی. بی اطلاعی. بی معرفتی. (ناظم الاطباء) ، ناشناسا بودن. شناسانبودن. معروف و شناخته نبودن. رجوع به شناسا شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُ)
عدم امکان. عدم وجود. (ناظم الاطباء). رجوع به ناشو و ناشوا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناشکری حق ناشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشتایی
تصویر ناشتایی
غذایی که پس از مدتی گرسنگی خورده شود، صبحانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناشتایی
تصویر ناشتایی
صبحانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناشکری، کفران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
عقوقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
Ingratitude, Thanklessness, Ungratefulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratitude
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
忘恩 , 忘恩负义 , 忘恩负义
دیکشنری فارسی به چینی
ناسپاسی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناسپاسی , ناشکری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ความไม่รู้คุณ , ความอกตัญญู , ความไม่รู้คุณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ketidakberterimaan, ketidaksyukuran, ketidakterimakasihan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
חוסר הכרת תודה , כְּפוּיוּת טוֹבָה , כְּפוּיוּת טוֹבָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
不満 , 恩知らず , 恩知らず
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
배은망덕
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ukosefu wa shukrani, kutokuwa na shukrani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratidão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
nankörlük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
কৃতঘ্নতা , অকৃতজ্ঞতা , অকৃতজ্ঞতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
असम्मान , कृतघ्नता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
Undankbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ondankbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
невдячність , невдячність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
неблагодарность , неблагодарность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
niewdzięczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratitud
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratitudine
دیکشنری فارسی به ایتالیایی