زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ونوس، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک ایزد بانوی آب ها در ایران قدیم
زُهرِه، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، وِنوس، بیدُخت، بغدُخت، بیلُفت، خُنیاگَر فَلَک، مُطرِبۀ فَلَک ایزد بانوی آب ها در ایران قدیم
نام دختر قیصر روم، (ولف) : پس آن دختر نامور قیصرا که ناهید بد نام آن دخترا، دقیقی، نگاری که ناهید خوانی ورا بر اورنگ زرین نشانی ورا، فردوسی نام مادر اسکندر ذوالقرنین است، (برهان قاطع) (آنندراج) (از انجمن آرا)، مادر اسکندر مقدونیائی، (ناظم الاطباء)
نام دختر قیصر روم، (ولف) : پس آن دختر نامور قیصرا که ناهید بد نام آن دخترا، دقیقی، نگاری که ناهید خوانی ورا بر اورنگ زرین نشانی ورا، فردوسی نام مادر اسکندر ذوالقرنین است، (برهان قاطع) (آنندراج) (از انجمن آرا)، مادر اسکندر مقدونیائی، (ناظم الاطباء)
زهره، (فرهنگ اسدی) (منتهی الارب)، ستارۀ زهره را گویند و مکان او فلک سیم است و اقلیم پنجم بدو تعلق دارد، (برهان قاطع) (آنندراج)، نام ستارۀ سوم از هفت سیاره است که نام دیگرش زهره است، (فرهنگ نظام)، زهره، (انجمن آرا)، ستارۀ زهره که وپارای نیز گویند، (ناظم الاطباء)، ستارۀ زهره که بر فلک سوم تابدو آن را مطربۀ فلک گویند، (غیاث اللغات)، زاور، آناهیتا، بیدخت، پریدخت، آنائیتیسن، ونوس: بلند کیوان با اورمزد و با بهرام ز ماه برتر خورشید و تیر با ناهید، بوشکور، به دم ّ لشکرش ناهید و هرمز ز پیش لشکرش بهرام و کیوان، دقیقی، ناهید چون عقاب ترا دید روز صید گفتا درست هاروت از بند شد رها، دقیقی، که شیرژیان است هنگام رزم به ناهید ماند همی روز بزم، فردوسی، بر او کرده پیدا نشان سپهر ز کیوان و بهرام و ناهید و مهر، فردوسی، خداوند کیوان و گردان سپهر فروزندۀ ماه و ناهید و مهر، فردوسی، شده ناهید رخشانش پرستار چو روز روشنش گشته شب تار، شمسی (یوسف و زلیخا)، تا چو خورشید نباشد ناهید چون دوپیکر نبود نجم پرن، فخری، نخستین فلک ماه را منزل است دگر تیر را باز ناهید راست، ناصرخسرو، سماع ناهید آخر ز مردمان که شنید که خواند او را اخترشناس خنیاگر، مسعودسعد (دیوان ص 348)، ناهید رودساز به امید بزم تو دارد به دست جام عصیر اندر آسمان، سوزنی، از کحل شب چو دیدۀ ناهید شب گمار روشن شود چو اختر صبح منورم، انوری، تیز کیوان به سبلت برجیس ... بهرام در ... ناهید، انوری، بدان خدای که خورشید آسمان را داد جوار سکنۀ بهرام و حجرۀ ناهید، انوری، کوکب ناهید باد بر در تو پرده دار چشمۀ خورشید باد بر سر تو سایبان، خاقانی، ناهید دست بر سر از این غم رباب وار نوحه کنان نشیدسرای اندرآمده، خاقانی، حامله ست اقبال مادرزاد او قابله ش ناهید عشرت زای باد، خاقانی، یزک داری ز لشکرگاه خورشید عنان افکند بر برجیس و ناهید، نظامی، جمشیدحشمت ناهیدبزم، (حبیب السیر)، آفتاب رحمت قمرسریر کیوان منزلت مشتری ضمیر ناهیدبهجت، (حبیب السیر ج 3 ص 1)، ز شوق وصل آن تابنده خورشید به بزم چرخ، رقصان گشت ناهید، وحشی، از ره من دور شو کز بیم من بهرام چرخ میخرد صدره به جوشن معجز ناهید را، شهاب تبریزی، به یاد بزم تو ناهید را به کف بربط به کین خصم تو بهرام را به بر جوشن، شهاب تبریزی نام ایستگاه شمارۀ هفت راه آهن جنوب است
زهره، (فرهنگ اسدی) (منتهی الارب)، ستارۀ زهره را گویند و مکان او فلک سیم است و اقلیم پنجم بدو تعلق دارد، (برهان قاطع) (آنندراج)، نام ستارۀ سوم از هفت سیاره است که نام دیگرش زهره است، (فرهنگ نظام)، زهره، (انجمن آرا)، ستارۀ زهره که وپارای نیز گویند، (ناظم الاطباء)، ستارۀ زهره که بر فلک سوم تابدو آن را مطربۀ فلک گویند، (غیاث اللغات)، زاور، آناهیتا، بیدخت، پریدخت، آنائیتیسن، ونوس: بلند کیوان با اورمزد و با بهرام ز ماه برتر خورشید و تیر با ناهید، بوشکور، به دم ّ لشکرش ناهید و هرمز ز پیش لشکرش بهرام و کیوان، دقیقی، ناهید چون عقاب ترا دید روز صید گفتا درست هاروت از بند شد رها، دقیقی، که شیرژیان است هنگام رزم به ناهید ماند همی روز بزم، فردوسی، بر او کرده پیدا نشان سپهر ز کیوان و بهرام و ناهید و مهر، فردوسی، خداوند کیوان و گردان سپهر فروزندۀ ماه و ناهید و مهر، فردوسی، شده ناهید رخشانش پرستار چو روز روشنش گشته شب تار، شمسی (یوسف و زلیخا)، تا چو خورشید نباشد ناهید چون دوپیکر نبود نجم پرن، فخری، نخستین فلک ماه را منزل است دگر تیر را باز ناهید راست، ناصرخسرو، سماع ناهید آخر ز مردمان که شنید که خواند او را اخترشناس خنیاگر، مسعودسعد (دیوان ص 348)، ناهید رودساز به امید بزم تو دارد به دست جام عصیر اندر آسمان، سوزنی، از کحل شب چو دیدۀ ناهید شب گمار روشن شود چو اختر صبح منورم، انوری، تیز کیوان به سبلت برجیس ... بهرام در ... ناهید، انوری، بدان خدای که خورشید آسمان را داد جوار سکْنۀ بهرام و حجرۀ ناهید، انوری، کوکب ناهید باد بر در تو پرده دار چشمۀ خورشید باد بر سر تو سایبان، خاقانی، ناهید دست بر سر از این غم رباب وار نوحه کنان نَشیدسرای اندرآمده، خاقانی، حامله ست اقبال مادرزاد او قابله ش ناهید عشرت زای باد، خاقانی، یزک داری ز لشکرگاه خورشید عنان افکند بر برجیس و ناهید، نظامی، جمشیدحشمت ناهیدبزم، (حبیب السیر)، آفتاب رحمت قمرسریر کیوان منزلت مشتری ضمیر ناهیدبهجت، (حبیب السیر ج 3 ص 1)، ز شوق وصل آن تابنده خورشید به بزم چرخ، رقصان گشت ناهید، وحشی، از ره من دور شو کز بیم من بهرام چرخ میخرد صدره به جوشن معجز ناهید را، شهاب تبریزی، به یاد بزم تو ناهید را به کف بربط به کین خصم تو بهرام را به بر جوشن، شهاب تبریزی نام ایستگاه شمارۀ هفت راه آهن جنوب است
کنایه از دختر رسیده باشد، (برهان قاطع)، ناهیده، (آنندراج)، دختر نارپستان، (ناظم الاطباء)، به این معنی صحیح ’ناهده’ است، ولی در بعض اعلام امکنه (مانند پل دختر) لفظ ’دختر’ آمده که محققان آن را به معنی ناهید (فرشته، ایزد) گرفته اند، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، باغ مشجر و مثمر، (ناظم الاطباء)
کنایه از دختر رسیده باشد، (برهان قاطع)، ناهیده، (آنندراج)، دختر نارپستان، (ناظم الاطباء)، به این معنی صحیح ’ناهده’ است، ولی در بعض اعلام امکنه (مانند پل دختر) لفظ ’دختر’ آمده که محققان آن را به معنی ناهید (فرشته، ایزد) گرفته اند، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، باغ مشجر و مثمر، (ناظم الاطباء)
اسم فاعل است از نساء. (معجم متن اللغه). رجوع به نساء شود، فربه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فربه از انسان و حیوان. (اقرب الموارد) (المنجد). مقابل لاغر و نحیف. ج، نساءه
اسم فاعل است از نساء. (معجم متن اللغه). رجوع به نساء شود، فربه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فربه از انسان و حیوان. (اقرب الموارد) (المنجد). مقابل لاغر و نحیف. ج، نَسَاءَه
نرسیده. کال. نارس. نارسیده، کودک. نابالغ. تازه سال. اندک سال: چو افراسیابش به هامون بدید شگفتید از آن کودک نارسید. فردوسی. کس اندر جهان کودکی نارسید بدین شیرمردی و گردی ندید. فردوسی. چه مایه زن و کودک نارسید که زیر پی پیل شد ناپدید. فردوسی
نرسیده. کال. نارس. نارسیده، کودک. نابالغ. تازه سال. اندک سال: چو افراسیابش به هامون بدید شگفتید از آن کودک نارسید. فردوسی. کس اندر جهان کودکی نارسید بدین شیرمردی و گردی ندید. فردوسی. چه مایه زن و کودک نارسید که زیر پی پیل شد ناپدید. فردوسی
ابن حضیربن سماک بن عتیک اشهلی اوسی. کنیۀ او را ابویحیی و ابوالحصین و ابوعیسی و ابوعتیک و ابوعتیق گفته اند. صحابی است و پدر او به حضیرالکتائب معروف بود. وی با سعد بن معاذ رفیق شفیق بود و هر دو بر دست مصعب بن عمیر اسلام آوردند و خویشان خود را نیز به دین اسلام دعوت کردند. اسید یکی از کسانی است که مردم را به بیعت خلیفۀ اول تشویق می کرد. وی بسال 20 هجری قمری درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی). او غزوۀ عقبه و بدر رادریافت. (عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 326). زرکلی گوید: وی در عهد جاهلیت و اسلام شریف و مقدم قبیلۀ اوس از اهل مدینه بود و از عقلای عرب و صاحب رأی محسوب می شد. و او را به لقب کامل میخواندند. در عقبهالثانیه با هفتاد تن از انصار حضور یافت و یکی ازنقبای دوازده گانه است و احد را نیز دریافت و هفت جراحت بدو رسید و آنگاه که مردم از گرد رسول (ص) بپراکندند وی با پیامبر بماند. و نیز در خندق و همه مشاهد حضور داشت و در حدیث آمده: نعم الرجل اسیدبن الحضیر. و او به مدینه درگذشت و بخاری و مسلم، 18 حدیث ازو روایت کرده اند. متوفی بسال 20 هجری قمری (اعلام زرکلی ج 1 ص 117). حمداﷲ مستوفی گوید: ’اسیدبن حصین (کذا) از بنی سهل الانصاری اوسی بود. وفات او در زمان عمر رضی اﷲ عنهما در سنۀ عشرین بود.’ (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 215). خوندمیر گوید: در همین سال (عشرین) اسیدبن حصیر (کذا) انصاری وفات یافت و او از جملۀ رؤسای بنی عبدالاشهل بود و بجودت قرائت و حسن صورت اتصاف داشت. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 1 ص 167). و رجوع به تاج العروس شود
ابن حضیربن سماک بن عتیک اشهلی اوسی. کنیۀ او را ابویحیی و ابوالحصین و ابوعیسی و ابوعتیک و ابوعتیق گفته اند. صحابی است و پدر او به حضیرالکتائب معروف بود. وی با سعد بن معاذ رفیق شفیق بود و هر دو بر دست مصعب بن عمیر اسلام آوردند و خویشان خود را نیز به دین اسلام دعوت کردند. اسید یکی از کسانی است که مردم را به بیعت خلیفۀ اول تشویق می کرد. وی بسال 20 هجری قمری درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی). او غزوۀ عقبه و بدر رادریافت. (عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 326). زرکلی گوید: وی در عهد جاهلیت و اسلام شریف و مقدم قبیلۀ اوس از اهل مدینه بود و از عقلای عرب و صاحب رأی محسوب می شد. و او را به لقب کامل میخواندند. در عقبهالثانیه با هفتاد تن از انصار حضور یافت و یکی ازنقبای دوازده گانه است و احد را نیز دریافت و هفت جراحت بدو رسید و آنگاه که مردم از گرد رسول (ص) بپراکندند وی با پیامبر بماند. و نیز در خندق و همه مشاهد حضور داشت و در حدیث آمده: نعم الرجل اسیدبن الحضیر. و او به مدینه درگذشت و بخاری و مسلم، 18 حدیث ازو روایت کرده اند. متوفی بسال 20 هجری قمری (اعلام زرکلی ج 1 ص 117). حمداﷲ مستوفی گوید: ’اسیدبن حصین (کذا) از بنی سهل الانصاری اوسی بود. وفات او در زمان عمر رضی اﷲ عنهما در سنۀ عشرین بود.’ (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 215). خوندمیر گوید: در همین سال (عشرین) اسیدبن حصیر (کذا) انصاری وفات یافت و او از جملۀ رؤسای بنی عبدالاشهل بود و بجودت قرائت و حسن صورت اتصاف داشت. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 1 ص 167). و رجوع به تاج العروس شود
از لاتینی اسیدوس، ترش، (اصطلاح شیمی) حاصل ترکیب جسم مفردی را با ئیدرژن اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و اغلب ترش است و رنگ کبود و تورنسل را سرخ گرداند. اینک به شرح بعض اسیدها می پردازیم: - اسید ازتیک یا اسید نیتریک، مایعی است با بوی مشخص و بی رنگ که در هوا دود می کند. در مقابل نور قسمتی از آن تجزیه میشودو رنگ آن در اثر پیدایش بخار نیترو رنگین میگردد. وآن اکسیدانی بسیار قوی است و پوست را لکّه دار و زردمیکند. وزن مخصوص آن در 20 درجه حرارت 1/38 تا 1/39است. اسید مزبور را در شیشه های سربلور و دور از روشنایی نگاهداری میکنند. این اسید با الکل، گلیسیرین، محلولهای آلبومین دار و مواد آلی عدم توافق دارد. (کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 138). و رجوع به اسید نیتریک شود. - اسید ازتیک قابل تبلور، جوهرسرکه. مایعی بیرنگ با بوی تند و گزنده و بسیار ترش مزه و سوزآور است. در 16/7 درجه ذوب میشود و در 118 درجه میجوشد. وزن مخصوص آن در 20 درجه 1/05 است. (کارآموزی داروسازی ص 155). - اسید استیل دی فسفره، که از اسید ارتواستیک مشتق شده است. (روش تهیۀ مواد آلی تألیف رضا صفوی ص 267). - اسید استیل سالیسیلیک یا آسپیرین، این جسم را از اثر انیدریداستیک روی اسید ارتوهیدرکسی بنزوئیک یا اسید سالیسیلیک بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 344 شود. اسپیرین بصورت تبلورات بیرنگ سوزنی شکل بی بو و کمی ترش است. گاهی کمی بوی استیک دارد. در 300 قسمت آب و4/5 قسمت الکل 90 درجه و 20 قسمت اتر حل میشود. (کارآموزی داروسازی ص 161). - اسید ایزبوتیریک، این جسم را از اثر پرمنگنات پتاسیم در محلول قلیائی روی الکل ایزوبوتیلیک بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 194 شود. - اسید برمیدریک، که روی اجسام اشباع نشده ثابت میشود یا جانشین OH می گردد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 273 شود. - اسید بنزلیک یا اسید دی فنیل هیدرکسی استیک، این جسم را از اثر پتاس الکلی روی دی ستن بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 201 شود. - اسید بوریک، یکی از مشتقات بورق است، و آن به سه شکل در داروخانه ها یافت میشود: یا بصورت گرد سفیدرنگ بی شکل و یا بشکل تبلورات کوچک سفید و یا فلس مانندو سفید میباشد. اسید بوریک بدون بو و بی مزه است. رجوع به کارآموزی داروسازی ص 137 شود. - اسید بیسموتوگالیک یا سوگالات دوبیسموت یاگالات دوبیسموت افیسینال یا درماتل، گرد زرد لیموئی بی بو و تقریباً بدون مزه است و در آب، الکل، اتر و اسیدهای رقیق حل نمیشود. در مقابل کاغذ آبی تورنسل اسید است. (کارآموزی داروسازی ص 149). - اسید پارانیتروبنزوئیک، این اسید را از اکسیداسیون پارانیتروتولوئن به دست می آورند و بعنوان جسم اکسیژن دهنده مخلوط سولفوکرمیک بکار میبرند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 173 شود. - اسیدپیکریک یا اسید کاربازنیک یا تری نیتروفنل، اسید پیکریک بصورت تبلورات تیغه مانند و یا منشوری زردرنگ و بی بو و بسیار تلخ میباشد و در 122 درجه ذوب میشود. اسید پیکریک در مقابل تورنسل اسید است و ایجاد املاحی میکند. رنگ محلولهای آن حتی اگر بسیار رقیق باشد زردرنگ است. (کارآموزی داروسازی ص 159). - اسید تارتریک، بصورت تبلورات شفاف بسیار مقاوم است. ترش مزه و نسبتاً مطبوع است و در 170 درجه ذوب میگردد. اسید تارتریک در مقابل هوا و نور فاسد میشود. رجوع به کارآموزی داروسازی صص 155-156 شود. - اسید تانیک یا اسید دی گالیک یا اسید گالوتانیک یا تانن، گرد سفید مایل به زرد، سبک با بوی مخصوص و مزۀ قابض است. در یک قسمت آب 20 درجه و دو قسمت الکل 90 درجه و 8 قسمت گلیسیرین حل میشود. در اتر، اتردوپترول، بنزین و روغنهای چرب غیرمحلول است. (کارآموزی داروسازی ص 162). - اسید تیمیک یا تیمول، تیمول بصورت تبلورات درشت بیرنگ با بوی مخصوص است. نقطۀ ذوب آن 50 تا 51 درجه و نقطۀ جوش آن 232 درجه میباشد. در آب بسیار کم محلول است (یک در1200) ، ولی در الکل، اتر، کلرفرم، اسانس پترول، سولفوردوکربن، اسید استیک و محلولهای قلیائی حل میشود. محلول آبی تیمول در مقابل تورنسل خنثی است. تیمول بدون باقیمانده فرّار میباشد. و آنرا در شیشه های رنگین سربسته نگاهداری میکنند. رجوع به کارآموزی داروسازی ص 159 شود. - اسید دی فنیل استیک، این جسم را از احیاء اسید دی فنیل هیدرکسی استیک توسط اسید یدیدریک بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 244 شود. - اسید دی فنیل هیدرکسی استیک، جهت تهیۀ این جسم ابتدا باید بنزیل یا دی بنزوئیل که یک دی ستن است و از اکسیداسیون اسیلوئین مربوطه بدست می آید، تهیه کرد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 200 و رجوع به اسید بنزلیک شود. - اسید دی متیل اکریلیک، این جسم را از اثرهیپوکلریت سدیم، روی اکسید دو مزی تیل بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 196 شود. - اسید سولفانیلیک، این جسم را از گرم کردن سولفات اسید انیلین بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 330 شود. - اسید سولفوریک، از اسیدهای اکسیژن دهنده و از اکسیدانهای صنعتی محسوب میشود. این اسید را بصورت دودکننده یعنی بصورت آلئوم بکار میبرند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 169 شود. و آن مایعی غلیظ بیرنگ و بی بو و بسیار محرق است. اسید سولفوریک نسبت به آب حریص است و ایجاد حرارت میکند و از این نقطه نظرهنگام اختلاط باید اسید سولفوریک را کم کم به آب افزود و در صورت لزوم ظرف محتوی مخلوط را سرد کرد. با الکل نیز بهر نسبتی مخلوط میشود و تولید حرارت میکند. در کلرفرم حل نمیشود. اسید سولفوریک را باید در شیشه های خشک سرسمباده نگاهداری کنند تا رطوبت و گرد و غبار هوا در آن وارد نشود و آنرا زرد نکند. (کارآموزی داروسازی صص 136- 137). - اسید سیتریک، اسید سیتریک بصورت تبلورات درشت، بیرنگ، غیرشفاف، بی بو، ترش مزه و مطبوع است. اسید بی آب در 100 درجه و اسید آب دار در 150 درجه ذوب میشود. در 0/75 قسمت آب 15 درجه، دو قسمت الکل 95 درجه حل میگردد. در گلیسرین بسیار محلول است. در مقابل هوا و نور فاسد نمیشود. اسید سیتریک متبلور را بدون فساد بسهولت میتوانند نگاهداری کنند، ولی در محلول های آبی آن با مرورزمان کپک ها رشد میکنند. (کارآموزی داروسازی ص 156). - اسید فسفریک یا اسید ارتوفسفریک، یکی از مشتقات فسفر است. اسید فسفریک خالص بصورت تبلورات سفید است که در 42 درجه حرارت ذوب میشود، ولی اسید فسفریک افیسینال کدکس محلول آبی اسید فسفریک خالص است که وزن مخصوص آن 1/35 میباشد و 49/7 تا 50 درصد اسید فسفریک خالص دارد. این اسید مایعی بیرنگ و مانند شربت غلیظ است. اسید فسفریک را در شیشه های سربلور نگاهداری میکنند. (کارآموزی داروسازی صص 138- 139). - اسید فنیک یافنل یا بنزه اول یا اسید کاربولیک، اسید فنیک بصورت تبلورات سفید با بوی مشخص و مزۀ سوزان است. نقطۀ ذوب آن 41 و نقطۀ جوش آن 182 درجه میباشد. فنل در مقابل هوا بکندی و در 100 درجه بسرعت فرّار است. فنل بسیار کم جذب آب می کند و با آب تولید یک هیدرات متبلور می کند که نیم ملکول آب تبلور دارد و در 16 درجه ذوب میشود. فنل خالص در اثر هوا و نور رنگین نمیشود ولی اگر خالص نباشد حتی اگر عدم خلوص کم باشد در اثر اکسیژن قرمزرنگ میگردد. در بالاتر از 67 درجه حرارت فنل با آب به هر نسبتی مخلوط میشود. محلولهای آبی فنل در مقابل معرفهای رنگی خنثی میباشد. فنل با املاح قلیائی، آنتی پیرین، کامفر، کلرال، فناستین، پی پرازین، تیمول، املاح کینین، محلولهای آلبومینوئیدی و املاح آهن ناسازگار است. فنل را در شیشه های سربسته دوراز رطوبت هوا نگاهداری میکنند. (کارآموزی داروسازی ص 158). - اسید کاربازونیک. رجوع به اسید پیکریک شود. - اسید کاربولیک. رجوع به اسید فنیک شود. - اسید کاربونیک یا کاربونات، اسید کاربونیک اسیدی است ناپایدار که در حالت جوش به انیدرید و آب تبدیل میگردد. اگر هنگام سوختن کربن اکسیژن به اندازۀ کافی برسد، تولید انیدرید کربنیک میکند و برعکس اگر مقدار اکسیژن در موقع سوختن زغال کم باشد، تولید اکسیددوکربن میشود. در طبیعت بحالت ترکیب و آزاد یافت میشود. بحالت آزاد در هوا از 0/35 تا 0/14 انیدریدکاربونیک موجود است و از دهانه های آتشفشان نیز خارج میشود و بصورت محلول در آبهای معدنی بحالت کاربنات دیده میشود و املاح کاربنات جامد بصورت کالسیت و آراگونیت و دولومی و غیره یافت میشود. انیدرید کاربونیک گازی بی رنگ با طعم اسید، وزن مخصوص آن 10/52، بنابراین از هوا سنگین تر است. گازی است که در آب حل میشود، مخصوصاً در تحت فشار بسیار و سرما بیشتردر آب محلول است. انیدرید کاربونیک با آب تولید اسید کاربونیک میکند ولی اسیدی ناثابت است و بفوریت تبدیل به انیدرید کاربونیک و آب میگردد. (شیمی انالیتیک تألیف گاگیک ج 1 ص 152). - اسید کارو یا اسید منوپرسولفوریک، که از تجزیۀ پرسولفاتها یا اسید سولفوریک در سرما بدست می آید. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 170 شود. - اسید کرومیک، یکی از اسیدهای معدنی و از اکسیدانهای پرمصرف است و آنرا بحالت آزاد یابصورت مخلوط بیکروماتهای قلیائی و اسید سولفوریک ممکن است بکار برد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 169 و 170 شود. - اسید کلریدریک، یکی از مشتقات کلر است که بصورت گاز است ولی آنچه در داروخانه ها بنام اسید کلریدریک نامیده میشود، محلول این گاز در آب مقطر میباشد و 100 گرم این محلول 35/5 تا 36 گرم و یک لیتر آن در 15 درجه حرارت 418 تا 443 گرم گاز اسید کلریدریک دارد. مایعی است بیرنگ که در مقابل هوا دود بسیار میکند. بوی آن قوی و تحریک کننده و مزۀ آن بسیار ترش است. محلول اسید کلریدریک محرق میباشد. تورنسل را بشدت قرمز میکند. در مجاورت با آمونیاک دود سفید غلیظی ایجاد میکند. با اغلب از فلزات معمولی کلرورهائی تولید میکند که معمولاً محلول است. اسید کلریدریک اسید یک بازی میباشد. اسید کلریدریک را باید در شیشه های سرسمباده نگاهداری کنند. این اسید با املاح نقره، املاح مرکورو املاح سرب، عدم توافق دارد. (کارآموزی داروسازی ص 134). - اسیدگالوتانیک. رجوع به اسید تانیک شود. - اسید لاکتیک،اسید لاکتیک خالص بصورت تبلورات سختی است که در 18 درجه ذوب میشود، و اگر چندصدم آب داشته باشد بصورت مایع شربتی بیرنگ، بی بو و بسیار ترش درمی آید که اسید لاکتیک افیسینال کدکس است. وزن مخصوص آن در 15 درجه 1/23 میباشد. با آب و الکل قابل اختلاط است و در اتراتیلیک حل میشود. (کارآموزی داروسازی ص 155). - اسید نیترو، این جسم در بعض موارد به عنوان معرف نیتراسیون بکار میرود. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 300 شود. - اسید نیتریک، یکی از اسیدهای معدنی است. خاصیت اکسیژن دهنده این اسید برحسب غلظت آن متغیر است. در سلسلۀ آرماتیک آنرا بحالت رقیق جهت جلوگیری از عمل نیتراسیون استعمال میکنند. غالب اوقات بجای اسید آزاد مخلوط نیترات سدیم و اسید سولفوریک یا نیترات مس و سرب مصرف میکنند. (روش تهیۀ مواد آلی ص 169). و رجوع به اسید ازتیک شود. - اسید هیپویدو، یکی از ترکیبات یددار. این اسید روی اتصالهای مضاعف ثابت شده و تولید یدهیدرین می کند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 286 شود. - اسید یدیدریک، یکی از ترکیبات یددار. این اسید میتواند روی ترکیبات اشباع نشده ثابت شود و مانند سایر اسیدهای هالوژن دار ید، روی کربنی که هیدروژن آن کمتر است ثابت خواهد شد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 286 شود
از لاتینی ِاَسیدوس، ترش، (اصطلاح شیمی) حاصل ترکیب جسم مفردی را با ئیدرژن اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و اغلب ترش است و رنگ کبود و تورنِسُل را سرخ گرداند. اینک به شرح بعض اسیدها می پردازیم: - اسید ازتیک یا اسید نیتریک، مایعی است با بوی مشخص و بی رنگ که در هوا دود می کند. در مقابل نور قسمتی از آن تجزیه میشودو رنگ آن در اثر پیدایش بخار نیترو رنگین میگردد. وآن اکسیدانی بسیار قوی است و پوست را لکّه دار و زردمیکند. وزن مخصوص آن در 20 درجه حرارت 1/38 تا 1/39است. اسید مزبور را در شیشه های سربلور و دور از روشنایی نگاهداری میکنند. این اسید با الکل، گلیسیرین، محلولهای آلبومین دار و مواد آلی عدم توافق دارد. (کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 138). و رجوع به اسید نیتریک شود. - اسید ازتیک قابل تبلور، جوهرسرکه. مایعی بیرنگ با بوی تند و گزنده و بسیار ترش مزه و سوزآور است. در 16/7 درجه ذوب میشود و در 118 درجه میجوشد. وزن مخصوص آن در 20 درجه 1/05 است. (کارآموزی داروسازی ص 155). - اسید استیل دی فسفره، که از اسید ارتواستیک مشتق شده است. (روش تهیۀ مواد آلی تألیف رضا صفوی ص 267). - اسید استیل سالیسیلیک یا آسپیرین، این جسم را از اثر انیدریداستیک روی اسید ارتوهیدرکسی بنزوئیک یا اسید سالیسیلیک بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 344 شود. اسپیرین بصورت تبلورات بیرنگ سوزنی شکل بی بو و کمی ترش است. گاهی کمی بوی استیک دارد. در 300 قسمت آب و4/5 قسمت الکل 90 درجه و 20 قسمت اتر حل میشود. (کارآموزی داروسازی ص 161). - اسید ایزبوتیریک، این جسم را از اثر پرمنگنات پتاسیم در محلول قلیائی روی الکل ایزوبوتیلیک بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 194 شود. - اسید برمیدریک، که روی اجسام اشباع نشده ثابت میشود یا جانشین OH می گردد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 273 شود. - اسید بنزلیک یا اسید دی فنیل هیدرکسی استیک، این جسم را از اثر پتاس الکلی روی دی ستن بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 201 شود. - اسید بوریک، یکی از مشتقات بورق است، و آن به سه شکل در داروخانه ها یافت میشود: یا بصورت گرد سفیدرنگ بی شکل و یا بشکل تبلورات کوچک سفید و یا فلس مانندو سفید میباشد. اسید بوریک بدون بو و بی مزه است. رجوع به کارآموزی داروسازی ص 137 شود. - اسید بیسموتوگالیک یا سوگالات دوبیسموت یاگالات دوبیسموت افیسینال یا درماتل، گرد زرد لیموئی بی بو و تقریباً بدون مزه است و در آب، الکل، اتر و اسیدهای رقیق حل نمیشود. در مقابل کاغذ آبی تورنسل اسید است. (کارآموزی داروسازی ص 149). - اسید پارانیتروبنزوئیک، این اسید را از اکسیداسیون پارانیتروتولوئن به دست می آورند و بعنوان جسم اکسیژن دهنده مخلوط سولفوکرمیک بکار میبرند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 173 شود. - اسیدپیکریک یا اسید کاربازنیک یا تری نیتروفنل، اسید پیکریک بصورت تبلورات تیغه مانند و یا منشوری زردرنگ و بی بو و بسیار تلخ میباشد و در 122 درجه ذوب میشود. اسید پیکریک در مقابل تورنسل اسید است و ایجاد املاحی میکند. رنگ محلولهای آن حتی اگر بسیار رقیق باشد زردرنگ است. (کارآموزی داروسازی ص 159). - اسید تارتریک، بصورت تبلورات شفاف بسیار مقاوم است. ترش مزه و نسبتاً مطبوع است و در 170 درجه ذوب میگردد. اسید تارتریک در مقابل هوا و نور فاسد میشود. رجوع به کارآموزی داروسازی صص 155-156 شود. - اسید تانیک یا اسید دی گالیک یا اسید گالوتانیک یا تانن، گرد سفید مایل به زرد، سبک با بوی مخصوص و مزۀ قابض است. در یک قسمت آب 20 درجه و دو قسمت الکل 90 درجه و 8 قسمت گلیسیرین حل میشود. در اتر، اتردوپترول، بنزین و روغنهای چرب غیرمحلول است. (کارآموزی داروسازی ص 162). - اسید تیمیک یا تیمول، تیمول بصورت تبلورات درشت بیرنگ با بوی مخصوص است. نقطۀ ذوب آن 50 تا 51 درجه و نقطۀ جوش آن 232 درجه میباشد. در آب بسیار کم محلول است (یک در1200) ، ولی در الکل، اتر، کلرفرم، اسانس پترول، سولفوردوکربن، اسید استیک و محلولهای قلیائی حل میشود. محلول آبی تیمول در مقابل تورنسل خنثی است. تیمول بدون باقیمانده فرّار میباشد. و آنرا در شیشه های رنگین سربسته نگاهداری میکنند. رجوع به کارآموزی داروسازی ص 159 شود. - اسید دی فنیل استیک، این جسم را از احیاء اسید دی فنیل هیدرکسی استیک توسط اسید یدیدریک بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 244 شود. - اسید دی فنیل هیدرکسی استیک، جهت تهیۀ این جسم ابتدا باید بنزیل یا دی بنزوئیل که یک دی ستن است و از اکسیداسیون اسیلوئین مربوطه بدست می آید، تهیه کرد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 200 و رجوع به اسید بنزلیک شود. - اسید دی متیل اکریلیک، این جسم را از اثرهیپوکلریت سدیم، روی اکسید دو مزی تیل بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 196 شود. - اسید سولفانیلیک، این جسم را از گرم کردن سولفات اسید انیلین بدست می آورند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 330 شود. - اسید سولفوریک، از اسیدهای اکسیژن دهنده و از اکسیدانهای صنعتی محسوب میشود. این اسید را بصورت دودکننده یعنی بصورت آلئوم بکار میبرند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 169 شود. و آن مایعی غلیظ بیرنگ و بی بو و بسیار محرق است. اسید سولفوریک نسبت به آب حریص است و ایجاد حرارت میکند و از این نقطه نظرهنگام اختلاط باید اسید سولفوریک را کم کم به آب افزود و در صورت لزوم ظرف محتوی مخلوط را سرد کرد. با الکل نیز بهر نسبتی مخلوط میشود و تولید حرارت میکند. در کلرفرم حل نمیشود. اسید سولفوریک را باید در شیشه های خشک سرسمباده نگاهداری کنند تا رطوبت و گرد و غبار هوا در آن وارد نشود و آنرا زرد نکند. (کارآموزی داروسازی صص 136- 137). - اسید سیتریک، اسید سیتریک بصورت تبلورات درشت، بیرنگ، غیرشفاف، بی بو، ترش مزه و مطبوع است. اسید بی آب در 100 درجه و اسید آب دار در 150 درجه ذوب میشود. در 0/75 قسمت آب 15 درجه، دو قسمت الکل 95 درجه حل میگردد. در گلیسرین بسیار محلول است. در مقابل هوا و نور فاسد نمیشود. اسید سیتریک متبلور را بدون فساد بسهولت میتوانند نگاهداری کنند، ولی در محلول های آبی آن با مرورزمان کپک ها رشد میکنند. (کارآموزی داروسازی ص 156). - اسید فسفریک یا اسید ارتوفسفریک، یکی از مشتقات فسفر است. اسید فسفریک خالص بصورت تبلورات سفید است که در 42 درجه حرارت ذوب میشود، ولی اسید فسفریک افیسینال کدکس محلول آبی اسید فسفریک خالص است که وزن مخصوص آن 1/35 میباشد و 49/7 تا 50 درصد اسید فسفریک خالص دارد. این اسید مایعی بیرنگ و مانند شربت غلیظ است. اسید فسفریک را در شیشه های سربلور نگاهداری میکنند. (کارآموزی داروسازی صص 138- 139). - اسید فنیک یافنل یا بنزه اول یا اسید کاربولیک، اسید فنیک بصورت تبلورات سفید با بوی مشخص و مزۀ سوزان است. نقطۀ ذوب آن 41 و نقطۀ جوش آن 182 درجه میباشد. فنل در مقابل هوا بکندی و در 100 درجه بسرعت فرّار است. فنل بسیار کم جذب آب می کند و با آب تولید یک هیدرات متبلور می کند که نیم ملکول آب تبلور دارد و در 16 درجه ذوب میشود. فنل خالص در اثر هوا و نور رنگین نمیشود ولی اگر خالص نباشد حتی اگر عدم خلوص کم باشد در اثر اکسیژن قرمزرنگ میگردد. در بالاتر از 67 درجه حرارت فنل با آب به هر نسبتی مخلوط میشود. محلولهای آبی فنل در مقابل معرفهای رنگی خنثی میباشد. فنل با املاح قلیائی، آنتی پیرین، کامفر، کلرال، فناستین، پی پرازین، تیمول، املاح کینین، محلولهای آلبومینوئیدی و املاح آهن ناسازگار است. فنل را در شیشه های سربسته دوراز رطوبت هوا نگاهداری میکنند. (کارآموزی داروسازی ص 158). - اسید کاربازونیک. رجوع به اسید پیکریک شود. - اسید کاربولیک. رجوع به اسید فنیک شود. - اسید کاربونیک یا کاربونات، اسید کاربونیک اسیدی است ناپایدار که در حالت جوش به انیدرید و آب تبدیل میگردد. اگر هنگام سوختن کربن اکسیژن به اندازۀ کافی برسد، تولید انیدرید کربنیک میکند و برعکس اگر مقدار اکسیژن در موقع سوختن زغال کم باشد، تولید اکسیددوکربن میشود. در طبیعت بحالت ترکیب و آزاد یافت میشود. بحالت آزاد در هوا از 0/35 تا 0/14 انیدریدکاربونیک موجود است و از دهانه های آتشفشان نیز خارج میشود و بصورت محلول در آبهای معدنی بحالت کاربنات دیده میشود و املاح کاربنات جامد بصورت کالسیت و آراگونیت و دولومی و غیره یافت میشود. انیدرید کاربونیک گازی بی رنگ با طعم اسید، وزن مخصوص آن 10/52، بنابراین از هوا سنگین تر است. گازی است که در آب حل میشود، مخصوصاً در تحت فشار بسیار و سرما بیشتردر آب محلول است. انیدرید کاربونیک با آب تولید اسید کاربونیک میکند ولی اسیدی ناثابت است و بفوریت تبدیل به انیدرید کاربونیک و آب میگردد. (شیمی انالیتیک تألیف گاگیک ج 1 ص 152). - اسید کارو یا اسید منوپرسولفوریک، که از تجزیۀ پرسولفاتها یا اسید سولفوریک در سرما بدست می آید. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 170 شود. - اسید کرومیک، یکی از اسیدهای معدنی و از اکسیدانهای پرمصرف است و آنرا بحالت آزاد یابصورت مخلوط بیکروماتهای قلیائی و اسید سولفوریک ممکن است بکار برد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 169 و 170 شود. - اسید کلریدریک، یکی از مشتقات کلر است که بصورت گاز است ولی آنچه در داروخانه ها بنام اسید کلریدریک نامیده میشود، محلول این گاز در آب مقطر میباشد و 100 گرم این محلول 35/5 تا 36 گرم و یک لیتر آن در 15 درجه حرارت 418 تا 443 گرم گاز اسید کلریدریک دارد. مایعی است بیرنگ که در مقابل هوا دود بسیار میکند. بوی آن قوی و تحریک کننده و مزۀ آن بسیار ترش است. محلول اسید کلریدریک محرق میباشد. تورنسل را بشدت قرمز میکند. در مجاورت با آمونیاک دود سفید غلیظی ایجاد میکند. با اغلب از فلزات معمولی کلرورهائی تولید میکند که معمولاً محلول است. اسید کلریدریک اسید یک بازی میباشد. اسید کلریدریک را باید در شیشه های سرسمباده نگاهداری کنند. این اسید با املاح نقره، املاح مرکورو املاح سرب، عدم توافق دارد. (کارآموزی داروسازی ص 134). - اسیدگالوتانیک. رجوع به اسید تانیک شود. - اسید لاکتیک،اسید لاکتیک خالص بصورت تبلورات سختی است که در 18 درجه ذوب میشود، و اگر چندصدم آب داشته باشد بصورت مایع شربتی بیرنگ، بی بو و بسیار ترش درمی آید که اسید لاکتیک افیسینال کدکس است. وزن مخصوص آن در 15 درجه 1/23 میباشد. با آب و الکل قابل اختلاط است و در اتراتیلیک حل میشود. (کارآموزی داروسازی ص 155). - اسید نیترو، این جسم در بعض موارد به عنوان معرف نیتراسیون بکار میرود. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 300 شود. - اسید نیتریک، یکی از اسیدهای معدنی است. خاصیت اکسیژن دهنده این اسید برحسب غلظت آن متغیر است. در سلسلۀ آرماتیک آنرا بحالت رقیق جهت جلوگیری از عمل نیتراسیون استعمال میکنند. غالب اوقات بجای اسید آزاد مخلوط نیترات سدیم و اسید سولفوریک یا نیترات مس و سرب مصرف میکنند. (روش تهیۀ مواد آلی ص 169). و رجوع به اسید ازتیک شود. - اسید هیپویدو، یکی از ترکیبات یُددار. این اسید روی اتصالهای مضاعف ثابت شده و تولید یدهیدرین می کند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 286 شود. - اسید یدیدریک، یکی از ترکیبات یُددار. این اسید میتواند روی ترکیبات اشباع نشده ثابت شود و مانند سایر اسیدهای هالوژن دار ید، روی کربنی که هیدروژن آن کمتر است ثابت خواهد شد. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 286 شود
فراموش کننده، (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث اللغات)، فراموشکار، که فراموش می کند، که نسیان دارد، آنکه در قوم شمارش نکنند و بسیار فراموش کند، نسی، (از منتهی الارب)، آنکه درنگی می کنند و اهمال می کند در حج خانه خدا، (ناظم الاطباء)
فراموش کننده، (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث اللغات)، فراموشکار، که فراموش می کند، که نسیان دارد، آنکه در قوم شمارش نکنند و بسیار فراموش کند، نسی، (از منتهی الارب)، آنکه درنگی می کنند و اهمال می کند در حج خانه خدا، (ناظم الاطباء)
بمعنی ترش در اصطلاح شیمی حاصل ترکیب جسم مفردی رابا ئیدروژن اسید نامند، و این مرکب دارای طعمی گزنده واغلب ترش داردو رنگ کبود تورنسل راسرخ میکندو اسیدهای متعارفی عبارتند ازاسید استیک، اسید ازتیک، اسید سولفوریک و اسید کلرید ریک
بمعنی ترش در اصطلاح شیمی حاصل ترکیب جسم مفردی رابا ئیدروژن اسید نامند، و این مرکب دارای طعمی گزنده واغلب ترش داردو رنگ کبود تورنسل راسرخ میکندو اسیدهای متعارفی عبارتند ازاسید استیک، اسید ازتیک، اسید سولفوریک و اسید کلرید ریک
هر جسم هیدروژن داری که به حالت محلول، یون هیدروژن (پروتون) آزاد کند و به جای هیدروژن آن فلزی جانشین شود و تشکیل نمک دهد. بیشتر اسیدها خورنده هستند و مزه ترش دارند
هر جسم هیدروژن داری که به حالت محلول، یون هیدروژن (پروتون) آزاد کند و به جای هیدروژن آن فلزی جانشین شود و تشکیل نمک دهد. بیشتر اسیدها خورنده هستند و مزه ترش دارند