جدول جو
جدول جو

معنی ناسپاس - جستجوی لغت در جدول جو

ناسپاس
کسی که احسان و نیکویی و خدمتی را که دربارۀ او می کنند منظور نداشته باشد و قدر نداند، حق نشناس، برای مثال گر انصاف خواهی سگ حق شناس / به سیرت به از مردم ناسپاس (سعدی۱ - ۱۲۵)
فرهنگ فارسی عمید
ناسپاس(سِ)
کافرنعمت. (آنندراج). ناشکر. (انجمن آرا). ناشکر. حق ناشناس. نمک بحرام. بی وفا. ناپسند. بی تمیز. (ناظم الاطباء). کنود. (ترجمان القرآن). کافر. کفور. کفار. کناد. کنود. (منتهی الارب). ناحقگزار. حق ناگزار. نمک نشناس. که سپاسگزار نیست. که سپاسگزاری نکند:
خرد نیست با مردم ناسپاس
نه آن را که او نیست یزدان شناس.
فردوسی.
ستاننده گر ناسپاس است نیز
سزد گر ندارد کس او را بچیز.
فردوسی.
چنین داد پاسخ که ای ناسپاس !
نگوید چنین مرد یزدان شناس.
فردوسی.
ز هرکس پشیمان تر آن را شناس
که نیکی کند با کس ناسپاس.
اسدی.
با ناسپاسان نیکی کردن از خیرگی باشد.
(قابوسنامه).
نبوم ناسپاس ازاو که ستور
سوی فرزانه بهتر از نسپاس.
ناصرخسرو.
ناسپاس را بخود راه مده.
(خواجه عبداﷲ انصاری).
سپاس خدا کن که بر ناسپاس
نگوید ثنا مرد یزدان شناس.
نظامی (از آنندراج).
همه در خرام و خورش ناسپاس
نبینی در ایشان کس ایزدشناس.
نظامی.
قیمت این خاک بواجب شناس
خاک سپاسی بکن ای ناسپاس.
نظامی.
وگر بر دروغ افکنی این اساس
سر و مال بستانم از ناسپاس.
نظامی.
حسن یوسف را حسد بردند مشتی ناسپاس
قول احمد را خطا گفتند جمعی ناسزا.
خاقانی.
عادت آن ناسپاسان در تو رست
نایدت هر بار دلو از چه درست.
مولوی.
گر انصاف خواهی سگ حق شناس
به از آدمیزادۀ ناسپاس.
سعدی.
و باتفاق خردمندان سگ حق شناس به که آدمی ناسپاس. (گلستان سعدی).
که زائل شود نعمت ناسپاس.
سعدی
لغت نامه دهخدا
ناسپاس
حق ناشناش، بی وفا، ناپسند، بی تمیز، کافر، نمک نشناس، نمک بحرام
تصویری از ناسپاس
تصویر ناسپاس
فرهنگ لغت هوشیار
ناسپاس((س))
ناشکر، حق ناشناس
تصویری از ناسپاس
تصویر ناسپاس
فرهنگ فارسی معین
ناسپاس
حق ناشناس، کفور، ناشکر، نمک بحرام، نمک نشناس
متضاد: سپاسگزار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناشکری، حق ناشناسی
فرهنگ فارسی عمید
پوست انار، نارپوست، (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ نظام از جهانگیری) (شمس اللغات) (انجمن آرا)، پوست انار که در رنگ رزی به کار می برند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ناشکری. نمک بحرامی. بی وفائی. (ناظم الاطباء). کفر. کفران. کفران نعمت. کافرنعمتی. نمک ناشناسی. نمک کوری. بطر:
دگر آنکه مغزش بود پرخرد
سوی ناسپاسی دلش ننگرد.
فردوسی.
هرآنکس که او راه یزدان گزید
سر از ناسپاسی بباید کشید.
فردوسی.
از او گر پذیری بافزون شود
دل از ناسپاسی پر از خون شود.
فردوسی.
وفاداری کن و نعمت شناسی
که بدفرجامی آرد ناسپاسی.
سعدی.
دوام دولت اندر حق شناسی است
زوال نعمت اندر ناسپاسی است.
؟
ناسپاسی به فعل کافور است
کآن همه بوی مشک برباید.
؟
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناسپال
تصویر ناسپال
هندی نارپوست پوست انارنار پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناشکری حق ناشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناشکری، کفران
فرهنگ واژه فارسی سره
حق ناشناسی، کفر، کفران، ناشکری، نمک بحرامی، نمک ناشناسی
متضاد: حق شناسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
عقوقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
Ingratitude, Thanklessness, Ungratefulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratitude
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
忘恩 , 忘恩负义 , 忘恩负义
دیکشنری فارسی به چینی
ناسپاسی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ناسپاسی , ناشکری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ความไม่รู้คุณ , ความอกตัญญู , ความไม่รู้คุณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ketidakberterimaan, ketidaksyukuran, ketidakterimakasihan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
חוסר הכרת תודה , כְּפוּיוּת טוֹבָה , כְּפוּיוּת טוֹבָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
不満 , 恩知らず , 恩知らず
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
배은망덕
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ukosefu wa shukrani, kutokuwa na shukrani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
nankörlük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
কৃতঘ্নতা , অকৃতজ্ঞতা , অকৃতজ্ঞতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
असम्मान , कृतघ्नता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
Undankbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ondankbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
невдячність , невдячність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
неблагодарность , неблагодарность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
niewdzięczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratitud
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratidão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناسپاسی
تصویر ناسپاسی
ingratitudine
دیکشنری فارسی به ایتالیایی