- ناسانی
- تفاوت
معنی ناسانی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مغایرت
منسوب به ساسان از خانواده ساسان
آدمی مردمیک منسوب به انسان: عالم انسانی
مربوط به ساسانیان مثلاً سکه های ساسانی، از نوادگان ساسان مثلاً خاندان ساسانی
پارسی تازی گشته کاشانی منسوب به قاسان (کاشان) کاشانی. پارسی تازی گشته کاشانی کاشی
عدم معرفت بی اطلاعی جهل: نیکنامی خواهی ای دل، بابدان صحبت مدار خودپسندی جان من، برهان نادانی بود
مخالفت، دشمنی، ستیزه خوئی
نالان شدن نالیدن، بیماری ناخوشی: (پدرخداوندامروزازضعف ونالانی چنین است که پوشیده نیست)
نفسانی در فارسی روانی منسوب به نفس مربوط به نفس: پس جنباننده این جسم نخستین عقلی نبود و نه طبعی بلکه نفسانی بود. یا کیفیات نفسانی. حالاتی که در نفس انسانی جریان می یابد
منسوب به نیسان. یا ابر نیسانی. ابری که در ماه نیسان پدید آید: ز گریه ابر نیسانی دم سرد زمستانی چه حیلت کرد کز بپرده مدام آورد مستان را (دیوان کبیر 45: 1)
بیماری، ناخوشی
مربوط به نفس
جهل، نادان بودن
Ignorance
ignorância
человеческий
ignorancia
menschlich
ignorancja
людський
невежество
ludzki
неуцтво
onwetendheid
humano
Unwissenheit
ignorance
humano
humain
ignoranza