جدول جو
جدول جو

معنی ناسامن - جستجوی لغت در جدول جو

ناسامن
(مُ)
نام قبیله ای که طبق روایت هرودوت در طرف غربی مملکت لیبیا می زیسته اند. هرودوت آنان را چنین توصیف کرده است: ’اینها در تابستان حشم خود را کنار دریارها کرده به ولایت آوگیل می روند، در آنجا درخت خرما زیاد است، بعلاوه ملخ زیاد گرفته می خشکانند بعد آرد کرده با شیر می خورند، ناسامن ها زنان متعدد دارند و آنها مانند زنان ماساژت ها اشتراکی اند. عادت دیگر این مردم چنین است: وقتی که ناسامنی در دفعۀ اول زن گرفت زن باید با تمام مهمانان نزدیکی کند و هریک هدیه ای به او بدهد، قسم به نام بهترین اشخاص خود می خورند و هنگام یاد کردن قسم دست خود را بر قبر او می گذارند، وقتی که می خواهند تفأل کنند به سر قبر نیاکان خود رفته بعد از دعاخوانی همانجا می خوابند و موافق خوابی که دیده اند رفتار می کنند. در حین بستن قراردادی هریک از متعاهدین خون دست متعاهد دیگر را می آشامد و اگر ظرفی نباشد که خون را در آن بریزند، بر خاک چکانیده خاک را می لیسند. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 572)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناامن
تصویر ناامن
جایی که در آن امنیت و آسایش نباشد
فرهنگ فارسی عمید
نابسامان، بی هنجار، آشفته، بی حساب، نامنظم:
اندرین روزگار ناسامان
هرکه را علم هست یا هنر است
همچو روباه هست کشتۀ دم
همچو طاوس مبتلای پر است،
محمد بن عبدالملک،
، تبهکار، نابکار، هرزه، پریشان، نامربوط، نابجا: یلدرجی از گفتۀ ناسامان پشیمان شد، (جهانگشای جوینی)، رجوع به نابسامان شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ناایمن. جائی که امنیت و ایمنی در آن نیست. (فرهنگ نظام). محیط آشفته و ناآرام. در تداول عوام بجای ناایمن استعمال میشود. مقابل ایمن و امن. راه ناامن، راهی که در آن امنیت نیست و خطر هست:
رود آرام ز عمری که به هجران گذرد
کاروان از ره ناامن شتابان گذرد.
ابوطالب کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نا امن
تصویر نا امن
آشوبزده دزد بازار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسامان
تصویر ناسامان
بی حساب، نامنظم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
جائی که امنیت نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
جایی که امنیت در آن نیست، آشفته، پرآشوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناسازی
تصویر ناسازی
مغایرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسانی
تصویر ناسانی
تفاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نابسامان
تصویر نابسامان
نا منظم، بی نظم، بی ترتیب، خراب
فرهنگ واژه فارسی سره
آشفته، پرآشوب، غیرایمن، ناایمن، نامطمئن
متضاد: امن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
غير آمنٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
Insecure, Precarious, Unsafe
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
insécurisé, précaire, dangereux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
небезопасный , опасный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
לא בטוח , מסוכן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
inseguro, precário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
inseguro, precario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناامن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
غیر محفوظ , غیر محفوظ , ناامن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
ไม่ปลอดภัย , อันตราย , ไม่ปลอดภัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
tidak aman, berisiko
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
不安定な , 危険な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
небезпечний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
不安全的 , 不稳定的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
si salama, hatarishi, hatari
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
불안정한 , 위험한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
güvensiz, tehlikeli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
অরক্ষিত , বিপজ্জনক , অস্বচ্ছ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
niebezpieczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
insicuro, precario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
unsicher, prekär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
onveilig, precair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناامن
تصویر ناامن
असुरक्षित
دیکشنری فارسی به هندی