جدول جو
جدول جو

معنی نازکننده - جستجوی لغت در جدول جو

نازکننده
(دُ مَ کُ)
نازنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ فَ یَ دَ / دِ)
نماننده. که ماندنی نیست. که نتواند ماند. که نخواهد ماند، نامانند. ضد. نقیض. غیرشبیه. ناهمانند
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
که زیبنده نیست. که درخور نیست. مقابل زیبنده. ناشایسته. ناسزاوار. رجوع به زیبنده شود
لغت نامه دهخدا
(دُ خوا / خا شِ کَ)
ماده ای که باردار نشده و نزائیده باشد. (ناظم الاطباء) ، عقیم. نازا. سترون. (ترجمان القرآن). عقیم. بی بر. (ناظم الاطباء). عقیم. عقام. عاقر. (از منتهی الارب). نازا: چون خواهد که از شتر و گاو زکوه بدهد باید که هر گوسفند زاینده و نازاینده ای بشمرد. (تاریخ قم ص 175).
- نازاینده شدن، عقر. عقم. عقاره. (از ترجمان القرآن) (دهار) (تاج المصادر) (منتهی الارب).
- نازاینده گردانیدن، اعقام. (تاج المصادر بیهقی). تعقیم. (منتهی الارب). عقیم کردن. سترون کردن. نازا کردن
لغت نامه دهخدا
(فَ دَ / دِ)
که تکان داده نشده است. که تکانده نشده است.
- درخت ناتکانده، درختی که میوه اش را نتکانده ونچیده اند
لغت نامه دهخدا
(دَ نِ)
نادان. که نمی داند. مقابل داننده
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
آغازنده. مبتدی
لغت نامه دهخدا
(نِ سَ دَ / دِ)
برآورنده. عمارت کننده. آنکه بنیان عمارتی نهدو آن را برآورد. بنّا: و نامهای ایشان و نامهای بناکنندگان ایشان. (تاریخ قم ص 60). زیرا که مشهور و منسوبند با بناکنندگان آن. (تاریخ قم ص 60)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناز کننده
تصویر ناز کننده
آنکه نازکند نازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکننده
تصویر اشکننده
شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناداننده
تصویر ناداننده
آنکه نمی داند جاهل مقابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازاینده
تصویر نازاینده
ماده ای که بچه نیاورد عقیم سترون مقابل زاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازیبنده
تصویر نازیبنده
آنکه درخور نیست ناشایسته مقابل زیبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
نذريٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
Dedicator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
dédicateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
wijder
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
ผู้อุทิศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
dedicador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
ofiarujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
посвящающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
نذر کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
献身者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
מקדיש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
Widmender
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
奉献者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
mtoaji wa kujitolea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
헌신자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
adayan kişi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
посвячуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
উৎসর্গকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
समर्पक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
dedicatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
dedicador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نذرکننده
تصویر نذرکننده
pendidikasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی