جدول جو
جدول جو

معنی نازخاتون - جستجوی لغت در جدول جو

نازخاتون
(دخترانه)
بانوی زیبا، نام دختر امیر کردستان در زمان پادشاهای الجایتو
تصویری از نازخاتون
تصویر نازخاتون
فرهنگ نامهای ایرانی
نازخاتون
دختر امیر کردستان بود و ضیاع و عقار فراوان داشت، در دوران سلطنت الجایتو مردی به نام محمد که خطیب همدان بود و با نازخاتون غرضی داشت امیرچوپان را به تصرف املاک و اموال وی برانگیخت، خواندمیر شرح واقعه را بدین صورت نوشته است: در اواخر ایام دولت الجایتو ... محمد نامی که خطیب همدان بود، بنابر غرضی که داشت قباله کهنه ای بنام نازخاتون بنت امیر کردستان به دست آورد و آن را به نزد امیرچوپان برده عرض کرد که پدر شما ملک بهادر ... در زمان هلاکوخان نازخاتون را اسیر گرفته بود و به حکم یرلیغ اسباب و املاک نازخاتون ملک ملک بهادر بوده و حالا به حسب ارث به شما می رسد و در مملکت عراق ضیاع و عقار نازخاتون بسیار است و امیرچوپان این سخن را کالنقش فی الحجر بر لوح دل نگاشته جمعی از نوکران خود را مصحوب آن قاضی متدین به ولایات بفرستاد تا چند موضع در قزوین و خرقان وهمدان به تحت تصرف درآوردند و این حدیث غریب در میان شهر شهرت یافته هر برزگری که از مالک مزرعه نفرت داشت می گفت این موضع داخل املاک نازخاتونست لاجرم فریاداز نهاد خلایق برآمد و امیر ایسن قتلغ و خواجه رشید زبان به نصیحت امیرچوپان گشاده طوعاً او کرهاً او رااز مقام خرخشه درگذرانیدند تا به همان چند موضع که گرفته بود قناعت نمود، و در زمان سلطان ابوسعید بهادرخان که اختیار و اعتبار امیرچوپان به مرتبۀ کمال رسید قاضی محمد به اتفاق دیگری از اهل دیانت خریطه ای کهنه که دویست تمسک که مشتمل بر اسباب و املاک دو سه ولایت نهاده بودند نزد امیرچوپان برده گفتند که ما درفلان موضع خانه می ساختیم ناگاه این قبالجات را که به اسم نازخاتونست یافتیم و امیرچوپان حاصل آن موضع رااز شیر مادر حلال تر تصور کرده وکلاء او دست تصرف به مزارع و املاک رعایا دراز کردند و کار به جائی رسید که اسبابی را که به دو سه هزار دینار می ارزید مردم از وهم آنکه نگویند ملک نازخاتون بوده به دو سه دینار می فروختند، (از تاریخ حبیب السیر ج 3 ص 118)، و چون کاراین فتنه بالا گرفت و ایمنی از میان مردم برخاست خواجه علیشاه جیلان جمیع ادعاهای امیرچوپان را بر املاک نازخاتون به مبلغ بیست هزار دینار بازخرید کرد و فتنه خوابید، و نیز رجوع به تاریخ مغول ص 323 و 334 شود
لغت نامه دهخدا
نازخاتون
نوعی چاشنی ایرانی که از بادمجان کباب شده ساطوری، سیر و ریحان خرد شده و آب غوره درست می شود
تصویری از نازخاتون
تصویر نازخاتون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادخاتون
تصویر شادخاتون
(دخترانه)
بانوی شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
(چِ)
دهی از دهستان کاغۀ بخش دورود شهرستان بروجرد که در 40 هزارگزی خاور دورود کنار راه مالرو عباس آباد به کاغه واقع است. جلگه و سردسیر است و 76 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ رِ)
دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان، در 31هزارگزی جنوب قصبۀ رزن، درجلگۀ سردسیری واقع است و 510 تن سکنه دارد. آبش ازقنات، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نابریده. اقلف. اغرل. اغلف. که ختان نشده باشد. ختنه نشده
لغت نامه دهخدا
آنکه اقرارنکند منکر: یکی پند خوب آمد از هندوان بران خستوانند نا خستوان... (ابوشکور)، آنکه بوجود خدا معترف نیست کافر مقابل خستو
فرهنگ لغت هوشیار