- نارکوکه
- اپیون
معنی نارکوکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تریاک، افیون، کوکنار
کوکنار، افیون تریاک
کوکنار، افیون، تریاک
خشخاش کوکنار، افیون تریاک
سستی
مرکوبی که خوب راه نرود و چموشی کند، نادرست مکار متقلب: (آدم ناروی است، { حقه مکر
آنچه که کوک نیست. یاناکوک بودن حال کسی. سردماغ نبودن وی پریشان حال بودن او. یا ناکوک بودن ساز. منظم و هماهنگ نبودن تارهای آن