جدول جو
جدول جو

معنی نارالسلیم - جستجوی لغت در جدول جو

نارالسلیم
(رُسْ سَ)
آتشی بوده است که اعراب برای مراقبت حال مارگزیدگان و مجروحی که خون از او میرفت و تازیانه خوردگان و سگ گزیدگان می افروخته اند و برگرد آن آتش شب زنده داری می کردند تا مجروح و آسیب رسیده بخواب نرود و هلاک نشود. رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 162 و صبح الاعشی ج 1 ص 410 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارالسلام
تصویر دارالسلام
سرای سلامت، شیراز، بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، باغ ارم، باغ خلد، رضوان، دارالنّعیم، سرای جاوید، خلد، فردوس، گشتا، باغ بهشت، دار قرار، علّیین، سبزباغ، فردوس اعلا، قدس، جنّت، مینو، دارالخلد، اعلا علّیین، دارالسّرور، دارالقرار، خلدستان، نعیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارالجحیم
تصویر نارالجحیم
آتش دوزخ
فرهنگ فارسی عمید
(رُسْ سَ)
دهی از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. دوازده هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی معتدل و دارای 230 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آن غلات، بن شن، پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رُسْ سَ مَ)
آتشی بوده است که اعراب هنگام مراجعت کسی از سفر غانماً سالماً برمی افروختند. رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 163 شود
لغت نامه دهخدا
(رُسْ سَ لا)
در نوشتن مخفف دارالسلام
لغت نامه دهخدا
تصویری از دارالسلام
تصویر دارالسلام
آرامکده، پردیس، پایتخت
فرهنگ لغت هوشیار
آتش دوزخ: نه نانست پس چیست ک نار الجحیمی نه آبست پس چیست ک سور الضباعی. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالسلام
تصویر دارالسلام
((رُ سَّ))
جای سلامت، پایتخت، بهشت
فرهنگ فارسی معین
ارم، بهشت، پردیس، جنان، جنت، خلد، فردوس، مینو
متضاد: جحیم، دوزخ
فرهنگ واژه مترادف متضاد