جدول جو
جدول جو

معنی نادرقلی - جستجوی لغت در جدول جو

نادرقلی
(دَ)
از دهات دهستان گاودول است و در بخش مرکزی شهرستان مراغه قرار دارد، به فاصله 52500 گزی جنوب مراغه و 16500 گزی شمال شرقی راه ارابه رو میاندوآب به شاهیندژ. کوهستانی است و هوای معتدل مالاریاخیزی دارد. ساکنان این ده 593 تن اند. آبش از قنوات است و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستیش گلیم بافی. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 522)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نادعلی
تصویر نادعلی
(پسرانه)
علی را بخوان، نام دعایی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
نادرست بودن، ناراستی، تقلب، خیانت
فرهنگ فارسی عمید
(دِ قُ)
نادر علی الحسنی فرزند میرزامحمد کاظم مشهور به میرزا آقای نقاش از کاتبان و خوشنویسان قرن سیزدهم است. نسخه ای از ’خلاصهالافکار’ بخط او موجود است. رجوع شود به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 49
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دیهی است از دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 97 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی شمال خاوری رادکان. جلگه ای و آب و هوای آن معتدل است، 104 تن سکنه دارد. ازآب رودخانه مشروب میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی آن زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی جزء بخش سراسکند شهرستان تبریز است که در 12هزارگزی باختر سراسکند و 13هزارگزی خطآهن میانه به مراغه واقع است. کوهستانی و معتدل است و 270 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(صِ عَ)
ناصرعلی سرهندی بن رجب علی پنجابی، متخلص به علی. متوفی در 1108 هجری قمری از پارسی گویان هند است و به نقل مؤلف خزانۀ عامره ’بسیار مستغنیانه می زیست و در اواخر عمر از دکن به شاه جهان آباد آمده فوت شد’ و در درگاه نظام الدین اولیا مدفونست. وی با مؤلف تذکرۀ مرآت الخیال معاصر بوده و مشاعراتی داشته است رجوع به مرآت الخیال ص 291 و نیز رجوع به شعرالعجم ج 3 شود. او راست:
تو چون در جلوه آئی مغز جان سیماب می گردد
تجلی می کند برقی که آتش آب می گردد
دلی درسینه دارم از کتان یک پرده نازکتر
که بر زخمش نمک تا می زنم مهتاب می گردد.
* * *
نمی دانم چه در سر دارد آن آشوب محفلها
صف مژگان سیاهی می زند بر غارت دلها
لغت نامه دهخدا
(دُ رُ)
ناراستی. (ناظم الاطباء). کجی. اعوجاج. عوج، کذب. ناراستی. دروغ، بیماری. سقم، ناحقی. بطلان، تقلب. عدم امانت. دزدی. خیانت. ناپاکی. دغلی. دغابازی. کژی. دغائی، ناقصی. (ناظم الاطباء). نقص
لغت نامه دهخدا
یکی از طوایف کرد شیعی مذهب. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 120)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
کجی، ناراستی، کذب و دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
خطا
فرهنگ واژه فارسی سره
مترادف: ، تباهی، تقلب، سقم، فساد، کذب، اعوجاج، کژی، ناراستی، ناهمواری
متضاد: درستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
عدم دقّةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
Improperness, Inaccuracy, Wrongfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
impropriété, inexactitude, caractère erroné
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
несоответствие , неточность , несправедливость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
ketidakwajaran, ketidakakuratan, ketidakbenaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
impropriedade, imprecisão, injustiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
impropiedad, inexactitud, injusticia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نادرستی، عدم دقّت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
نالائقی , غلطی , نادرستی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
ความไม่เหมาะสม , ความไม่ถูกต้อง , ความไม่ถูกต้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
חוֹסֶר הַתְאָמָה , אִי-דִיוּק , טָעוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
недоречність , неточність , несправедливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
不適切さ , 不正確 , 不正当性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
不当性 , 不准确 , 不正当性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
kutofaa, kutokuwa sahihi, ukosefu wa haki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
부적합성 , 부정확성 , 부당함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
niestosowność, niedokładność, niesłuszność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
অযৌক্তিকতা , ভুল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
अनुचितता , अशुद्धि , अन्याय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
scorrettezza, inesattezza, ingiustizia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
Unangemessenheit, Ungenauigkeit, Unrechtmäßigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
onjuistheid, onnauwkeurigheid, onrechtvaardigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
uygunsuzluk, yanlışlık, haksızlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی