- نادان
- احمق، بی شعور، جاهل
معنی نادان - جستجوی لغت در جدول جو
- نادان
- بی عقل، جاهل، بی سواد
- نادان
- جاهل، احمق، بی دانش، ابله
- نادان
- جاهل، ابله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عدم معرفت بی اطلاعی جهل: نیکنامی خواهی ای دل، بابدان صحبت مدار خودپسندی جان من، برهان نادانی بود
بی دانش جاهل مقابل دانا
آنکه دانانیست بی علم بی معرفت جاهل مقابل دانا
جهل، نادان بودن
Ignorance
ignorância
ignorancia
ignorancja
невежество
неуцтво
onwetendheid
Unwissenheit
ignorance
ignoranza
अज्ञानता
অজ্ঞতা
ujinga
בּוּרוּת
kebodohan
ความไม่รู้
جہالت
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شاد، خرم، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر برزین از مردم توس و نام یکی از راویان شاهنامه