جدول جو
جدول جو

معنی نادادنی - جستجوی لغت در جدول جو

نادادنی
(دَ)
ندادنی. که دادنی نیست. که نباید آن را داد. که تسلیم کردنی نیست. مقابل دادنی. رجوع به دادنی شود
لغت نامه دهخدا
نادادنی
آنچه که شایسته دادن نیست تسلیم نکردنی مقابل دادنی
تصویری از نادادنی
تصویر نادادنی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناکردنی
تصویر ناکردنی
کاری که انجام دادنش سزاوار و شایسته نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جهل، نادان بودن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ شَ)
ندادن. از دادن خودداری کردن:
هرآنکس که بیداد بد دور کرد
به نادادن چیز و گفتار سرد.
فردوسی.
از یکی از عرب قم طلب خراج مینمودند و او اصرار مینمود بر نادادن آن. (تاریخ قم)
لغت نامه دهخدا
(دی دَ)
غیرمرئی. ناپدید. چیز دیده نشده. خارج از نظر. هر چیزی که نمیتوان آن را دید. (ناظم الاطباء). مالا یدرکه الابصار، چیزی که دیدنش ممکن نیست:
چنین گفت با کید کان چار چیز
که کس را به گیتی نبوده ست نیز
همی شاه خواهد که داندکه چیست
که نادیدنی یا که نابودنیست.
فردوسی.
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی.
هاتف.
، آنچه که قابل دیدن نباشد. (آنندراج). چیزی که شایستۀ دیدن نباشد. (ناظم الاطباء). چیزی که دیدن آن روا نیست. که نباید آن را دید:
خردمندی آن راست کز هر چه هست
چو نادیدنی بود از او دیده بست.
نظامی.
بگردان ز نادیدنی دیده ام
مده دست بر ناپسندیده ام.
سعدی.
مرا بیزار کرد از اهل دولت دیدن دربان
به یک دیدن ز صد نادیدنی آزاد گردیدم.
صائب.
از بزرگان دیدن دربان مرا دلسرد ساخت
کرد یک دیدن ز صد نادیدنی آزاده ام.
صائب
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مقابل زادنی. رجوع به زادنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
نگائیدنی. ناگائیدنی. مقابل گادنی. رجوع به گادنی شود
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: نادان + ی (حاصل مصدر، اسم معنی،، جهل، ضد دانائی، (حاشیۀ ص 2092 برهان چ معین)، جهل، بی علمی، بی اطلاعی، بی وقوفی، بی شعوری، بی عقلی، بی هوشی، دیوانگی، حماقت، (ناظم الاطباء)، سفاه، (دهار)، خرقه، خرق، طغامه، نعامه، جهالت، رهق، (از منتهی الارب)، نابخردی، بلاهت، نفهمی، ابلهی، کانائی:
ز نادانی آمد گنه کاریم
گمانم که دیوانه پنداریم،
فردوسی،
بیوفائی کنی و نادان سازی تن خویش
نیستی ای بت یکباره بدین نادانی،
منوچهری،
کسی ننگ دارد ز آموختن
که از ننگ نادانی آگاه نیست،
امام الدین رافعی،
کوری تو کنون به وقت نادانی
آموختنت کند به حق بینا،
ناصرخسرو،
به نزد چون توبی جنسی چه دانائی چه نادانی
به دست چون تو نامردی چه نرم آهن چه روهینا،
سنائی،
تو به نادانی بچگان را به باد دادی، (کلیله و دمنه)، غایت نادانی است طلب منفعت خویش، (کلیله و دمنه)،
چو دیدم کاین دبستان راست کلی علم نادانی
هر آنچم حفظ جز وی بود شستم ز آب نسیانش،
خاقانی،
ندانم سپرساز خاقانیا
که نادانی اکسیر دانستن است،
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 582)،
به نادانی در افتادم در این دام
به دانائی برون آیم سرانجام،
نظامی،
به نادانی خری بردم برین بام
به دانائی فرود آرم سرانجام،
نظامی،
علم اگر قالبی است گر جانی است
هر چه دانی تو به ز نادانی است،
اوحدی،
به نادانی ار بندگان سرکشند
خداوندگاران قلم درکشند،
سعدی،
چو کردی با کلوخ انداز پیکار
سر خود را به نادانی شکستی،
سعدی،
نیکنامی خواهی ایدل با بدان صحبت مدار
خودپسندی جان من برهان نادانی بود،
حافظ،
تجاهل، خود رابه نادانی زدن
لغت نامه دهخدا
عدم معرفت بی اطلاعی جهل: نیکنامی خواهی ای دل، بابدان صحبت مدار خودپسندی جان من، برهان نادانی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادیدنی
تصویر نادیدنی
آنچه که قابل رویت نیست، غیر مرئی مقابل دیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جهل
فرهنگ واژه فارسی سره
ابلهی، بلاهت، بی خبری، بی خردی، بی دانشی، بی عقلی، جهل، حماقت، حمق، سفاهت، کانایی، کم عقلی، کودنی، ناآگاهی
متضاد: دانایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
الجهل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
Ignorance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
Unwissenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
בּוּרוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorancja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
невежество
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
неуцтво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
جہالت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ความไม่รู้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
kebodohan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
無知
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
onwetendheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
无知
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ujinga
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignorância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
cehalet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
অজ্ঞতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
अज्ञानता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
ignoranza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نادانی
تصویر نادانی
무지
دیکشنری فارسی به کره ای