جدول جو
جدول جو

معنی ناحقشناسی - جستجوی لغت در جدول جو

ناحقشناسی
(حَ شِ)
عمل ناحق شناس. ناسپاسی. بی وفائی. رجوع به ناحق شناس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ پَ سَ)
ناسپاس. بی وفا. نمک بحرام. بی داد. (ناظم الاطباء). ناسپاس و بی وفا. (آنندراج) : ایزد عز ذکره همه ناحقشناسان کفار نعمت را بگیراد. (تاریخ بیهقی ص 475)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نادانی. بی اطلاعی. بی معرفتی. (ناظم الاطباء) ، ناشناسا بودن. شناسانبودن. معروف و شناخته نبودن. رجوع به شناسا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناحق شناسی
تصویر ناحق شناسی
ناسپاسی نمک نشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
نمک نشناس نا سپاس آنکه حق نشناس است ناسپاس نمک نشناس (ایزد عز ذکره همه ناحق شناسان کفارنعمت را بگیرادخ)
فرهنگ لغت هوشیار