جدول جو
جدول جو

معنی ناحرمتی - جستجوی لغت در جدول جو

ناحرمتی
(حُ مَ)
در تداول، بی حرمتی. پاس حرمت دیگران نداشتن. بی ادبی. جسارت. توهین. احترام دیگران را رعایت نکردن
لغت نامه دهخدا
ناحرمتی
بی ادبی بی ادبی بی حرمتی
تصویری از ناحرمتی
تصویر ناحرمتی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
نادرست بودن، ناراستی، تقلب، خیانت
فرهنگ فارسی عمید
(خِ مَ)
بدخدمتی. کوتاهی. قصور
لغت نامه دهخدا
(جُ مَ)
منسوب به ناجرمک. (حاشیۀ برهان چ معین) :
من و ناجرمکی و دیر مخران
در بغراطیانم جا و ملجا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دُ رُ)
ناراستی. (ناظم الاطباء). کجی. اعوجاج. عوج، کذب. ناراستی. دروغ، بیماری. سقم، ناحقی. بطلان، تقلب. عدم امانت. دزدی. خیانت. ناپاکی. دغلی. دغابازی. کژی. دغائی، ناقصی. (ناظم الاطباء). نقص
لغت نامه دهخدا
(حُ مَ)
بی احترامی. بی ادبی. خویشتن ناشناسی:
بدین بی عقلی و بیحرمتی که تو راست از بهشت بیرون کردند. (قصص الانبیاء). اگر بیحرمتی اندیشد انصاف از وی بتوان ستد. (کلیله و دمنه).
کسی که گردن شیران شرزه درشکند
بگریۀ تو به بیحرمتی نگوید پخ.
سوزنی.
بیحرمتی بود نه حکیمی که گاه ورد
زند مجوس خواند و مصحف برابرش.
خاقانی.
تأدیب این تعدی و بی حرمتی و تعریک این خیانت و بی خویشتنی که کرد بحد اعتباررساند. (سندبادنامه ص 77).
به لطافت چو برنیاید کار
سر به بیحرمتی کشد ناچار.
سعدی.
و هیچ از بیحرمتی نگذاشت. (گلستان).
تا بمن این همه خواری و استخفاف و بیحرمتی برسید. (تاریخ قم ص 254).
- بی حرمتی کردن،: که از وی بسیار آزار داشت و بیحرمتیها کرد. (ترجمه تاریخ طبری). دست در گریبان دانشمندی زد و بیحرمتی همی کرد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نامحرمی
تصویر نامحرمی
بیگانگی، پرده دری محرم نبودن، بیگانه بودن، پرده دری شوخ چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
کجی، ناراستی، کذب و دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجرمکی
تصویر ناجرمکی
نام مردی ترسا و پرهیزکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخدمتی
تصویر ناخدمتی
بدخدمتی کوتاهی در خدمت قصور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
خطا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
عدم دقّةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
Improperness, Inaccuracy, Wrongfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
impropriété, inexactitude, caractère erroné
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
不当性 , 不准确 , 不正当性
دیکشنری فارسی به چینی
نادرستی، عدم دقّت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
نالائقی , غلطی , نادرستی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
ความไม่เหมาะสม , ความไม่ถูกต้อง , ความไม่ถูกต้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
ketidakwajaran, ketidakakuratan, ketidakbenaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
חוֹסֶר הַתְאָמָה , אִי-דִיוּק , טָעוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
不適切さ , 不正確 , 不正当性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
부적합성 , 부정확성 , 부당함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
kutofaa, kutokuwa sahihi, ukosefu wa haki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
uygunsuzluk, yanlışlık, haksızlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
অযৌক্তিকতা , ভুল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
अनुचितता , अशुद्धि , अन्याय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
Unangemessenheit, Ungenauigkeit, Unrechtmäßigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
onjuistheid, onnauwkeurigheid, onrechtvaardigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
недоречність , неточність , несправедливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
несоответствие , неточность , несправедливость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
niestosowność, niedokładność, niesłuszność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
impropiedad, inexactitud, injusticia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
impropriedade, imprecisão, injustiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نادرستی
تصویر نادرستی
scorrettezza, inesattezza, ingiustizia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی