جدول جو
جدول جو

معنی نابود - جستجوی لغت در جدول جو

نابود
نیست شده، از میان رفته، ناپیدا
تصویری از نابود
تصویر نابود
فرهنگ فارسی عمید
نابود
معدوم، (آنندراج) (برهان) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام)، ناپیدا، نیست، آنکه هرگز موجود نمی شود، (ناظم الاطباء)، فانی، (نظام)، مفلس، نابودمند، (آنندراج) (انجمن آرا) (از شعوری)، مفلس، پریشان شده، (برهان)، نادار، (ناظم الاطباء)، تهیدست، رجوع به نابودمند شود،
عدم، (شعوری)، مقابل بود به معنی وجود و هستی، نابودن، نیستی:
مر ورا فرد و ممتحن بگذاشت
بود و نابود او یکی انگاشت،
سنائی،
از حادثات در صف آن صوفیان گریز
کز بود غمگنند و ز نابود شادمان،
خاقانی،
،
کار نکرده و مجازاً به معنی بهتان: گفت حاشا موسی مبراست از آنچه اینان میگویند و قارون مرا به زر فریفته به من آموخت که این نابود در حق موسی بگوی، (قصص الانبیاء نسخۀ خطی)، نابودن، فقر، تهیدستی، ناداری، افلاس، بی چیزی، بینوائی:
چنان دارم که در نابود و در بود
چنان باشم کزو باشی تو خشنود،
نظامی،
بود و نابود جهانم نکند رنجه روان
فارغ آمد دلم از قید وجود و عدمش،
؟
، ویران شده، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نابود
معدوم، فانی، ناپیدا، نیست
تصویری از نابود
تصویر نابود
فرهنگ لغت هوشیار
نابود
از بین رفته، نیست شده
تصویری از نابود
تصویر نابود
فرهنگ فارسی معین
نابود
منهدم
تصویری از نابود
تصویر نابود
فرهنگ واژه فارسی سره
نابود
پایمال، تلف، زایل، محو، مضمحل، معدوم، منهدم، نسخ، نیست، هدر، هلاک، هیچ
متضاد: هست
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نابودی
تصویر نابودی
نیستی، عدم، نابودی، در تصوف فنا
فرهنگ فارسی عمید
(فَ تَ / تِ)
نبوده: فرزند که نه روز بزاید نابوده بهتر. (مرزبان نامه).
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش نابوده شدیم.
خیام (طربخانه ص 243).
محل نابوده اندر وی محل را
ابد همدم در آن وادی ازل را.
وحشی.
، مقابل بوده. که نیست. که هنوز وجود ندارد. که موجود نیست. که واقع نشده است. نیامده:
منیژه بدو گفت دل شاددار
همه کار نابوده را باددار.
فردوسی.
بزرگان چو از باده خرم شدند
ز تیمار نابوده بی غم شدند.
فردوسی.
چه باید رفته را اندوه خوردن
همان نابوده را تیمار بردن.
(ویس و رامین).
آفریدگار عالم اسرار است که کارهای نابوده را بداند. (تاریخ بیهقی).
و آنچه نابوده نافزوده بود
نافزوده چگونه فرساید؟
ناصرخسرو.
رای او را همی قضا راند
کش ز نابوده ها خبر باشد.
مسعودسعد.
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش و غم بوده و نابوده مخور.
خیام.
و دل از آن تهمت و ظنت برداشت وآن حادثه را نابوده پنداشت. (سندبادنامه ص 93). و بیش سخن بی فایده نگوید و نابوده نجوید. (سندبادنامه ص 185).
ای به ازل بوده و نابوده ما
وی به ابد مانده و فرسوده ما.
نظامی.
چه خواهی ز من با چنین بود سست
همان گیر نابوده بودم نخست.
نظامی.
بر احوال نابوده علمش بصیر
به اسرار ناگفته لطفش خبیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا
نیستی، عدم، معدومی، زوال، فناء، نفاد، اضمحلال، از بین رفتن، فنا شدن، معدوم شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از نابوده
تصویر نابوده
آنچه که وجودندارد، واقع نشده نیامده: (آفریدگارعالم اسرار است که کارهای نابوده را بداند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
نیستی عدم فنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
اضمحلال، هلاکت، اتلاف، انهدام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
دمارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
Annihilation, Eradication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
annihilation, éradication
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
maangamizi, kuondoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نابودی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
فنا , نابودی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
การทำลายล้าง , การกำจัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
pemusnahan, pemberantasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
השמדה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
全滅 , 根絶
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
灭绝 , 根除
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
yok etme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
전멸 , 근절
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
aniquilação, erradicação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
ধ্বংস , নির্মূল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
संहार , उन्मूलन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
annientamento, eliminazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
vernietiging, uitroeiing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
знищення , ліквідація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
уничтожение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
anihilacja, likwidacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
aniquilación, erradicación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نابودی
تصویر نابودی
Vernichtung, Ausrottung
دیکشنری فارسی به آلمانی