جدول جو
جدول جو

معنی ناباک - جستجوی لغت در جدول جو

ناباک
بی باک، بی ترس، بی پروا، ناباک دار
تصویری از ناباک
تصویر ناباک
فرهنگ فارسی عمید
ناباک
بی باک، بی ترس، بی پروا، دلیر، (ناظم الاطباء)، متهور، جسور، بی واهمه، نترس، بی بیم، بی احتیاط:
دلش تیزتر گشت و ناباک شد
گشاده زبان سوی ضحاک شد،
فردوسی،
دوات و قلم خواست ناباک زن
به آرام بنشست بارای زن،
فردوسی،
چو آواز بشنید ناباک زن
به خفتان رومی بپوشید تن،
فردوسی،
و لشکر از اتراک ناباک که نه پاک دانند و نه ناپاک، (جهانگشای جوینی ج 1 ص 76)،
کو دشمن شوخ چشم ناباک
تا عیب مرا به من نماید؟
(گلستان چ یوسفی، ص 131)
لغت نامه دهخدا
ناباک
دلیر، بی پروا، بی ترس، بی بیم و بی احتیاط بی باک گستاخ: (ولشکرازاتراک ناباک که نه پاک دانند و نه ناپاک)
تصویری از ناباک
تصویر ناباک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
پلید، پلشت، چرکین، کنایه از بدکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تب، تپش، اضطراب، بی قراری، تپاک، تاپاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناباب
تصویر ناباب
نامناسب، ناجور، ناپسند، آنچه معمول و مرسوم نیست
فرهنگ فارسی عمید
بی باکی. تهور. جسارت. بی احتیاطی. بی پروائی. باک نداشتن. نترسی. بی احتیاطی. دلیری: و او کودکی بیست و دو ساله بود و در سیاست و ناباکی و تدبیر پادشاهی بغایت کمال بود. (کتاب النقض ص 385). همه عاقلان دانند که تو شاه اسکندری (نه رسول او... این چنین ناباکی بسیار مکن که کارها همه وقت راست نیاید. (اسکندرنامه نسخۀ خطی سعید نفیسی).
الهی نگیری به ناباکیم
که آلوده دامن ز ناپاکیم.
نزاری قهستانی (دستورنامۀ چ روسیه ص 74)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناباکی
تصویر ناباکی
بی باکی، تهور: (و او کودکی بیست و دو ساله بود و درسیاست و ناباکی و تدبیرپادشاهی بغایت کمال بود) (در عقوبت ایشان را بدان فسادهای ایشان و ناباکی ایشان در کشتن یحیی و زکریالله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تپیدن و اضطراب و بیقراری و تب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
پلید، چرکین، آلوده و پلید و ملوث چرکین: بادل پاک مراجامه ناپاک رواست بدمران را که دل وجامه پلیدست وپلشت. (کسائی)، آلوده ملوث، حرام مقابل حلال: (اتراک ناپاک که نه پاک دانند و نه ناپاک، {بدکاره بدکردار بدجنس: سرمایه آن زضحاک بود مران اژدها دوش ناپاک بود، نجس مقابل طاهر، کافرمنافق: (علما بر مراد ظالمان و فاسقان سخن گویند و حرام خوار و بی پرهیز شوند و بیشتر خلق ناپاک شوند، {ناصاف کثیف غیر شفاف: چنبره دید جهان ادراک تست پرده پاکان حس ناپاک تست. (مولوی)، غدار گربز محتال (حرامزاده) : خداوندارتند و ناپاک بود بده کهبد و خویش ضحاک بود، کسی که درحال جنابت است جنب. یازن ناپاک. حایض دشتان: (بعد از روزگار و بسودن مشرکان و زنان ناپاک سیاه گشت (حجره الاسود)، زشت بد ناپسند: بگفت آن سخنهای ناپاک تلخ که آمد سپهبد سیاوش ببلخ. (شا)، غیرخالص (فلز) مغشوش، شهوی زناکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناباب
تصویر ناباب
ناجور، ناسازگار، ناملایم، نامطبوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناباب
تصویر ناباب
نامناسب، ناجور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تپیدن و اضطراب و بی قراری، تب داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
چرکین، آلوده، حرام، بدکاره، بدکردار، نجس، کافر، غدار، کسی که در حال جنایت است، زشت، بد، غیرخالص، مغشوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
کثیف، خبیث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
Impure, Seedily, Unclean
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
impur, de manière sordide, sale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
অপবিত্র , অপবিত্রভাবে , অশুদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
tidak murni, dengan kotor, kotor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
טמא , בצורה מזוהמת , מלוכלך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
不純粋な , 下品に , 汚い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
不纯净的 , 可疑地 , 脏的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
mchafu, kwa uchafu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
불순한 , 지저분하게 , 더러운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
kirli, pis bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
impuro, de manera sórdida, sucio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
अशुद्ध , गंदे तरीके से , गंदा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
impuro, in modo sordido, sporco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
unrein, schäbig, schmutzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
onrein, onzedelijk, vuil
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
нечистий , брудно , брудний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
нечистый , грязно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
nieczysty, brudno, brudny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
impuro, de forma sórdida, sujo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
ปนเปื้อน , อย่างสกปรก , สกปรก
دیکشنری فارسی به تایلندی