جدول جو
جدول جو

معنی نااوخ - جستجوی لغت در جدول جو

نااوخ
دهی از دهستان بیزکی (یکی از دهستانهای هفتگانه بخش حومه شهرستان مشهد) بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، واقع در 27 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی جنوب کشف رود، جلگه است و هوایش معتدل است و 112 تن سکنه دارد، مردمش شیعی مذهب و فارسی زبانند، محصول آن، غلات، چغندر و سیب زمینی است، شغل اهالی زراعت و مالداری است، راه اتومبیل رو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ص 415)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مأخوذ از یونانی، معبد ترسایان و آتشکده، (ناظم الاطباء)، بر وزن ناقوس به ضم همزه، در رشیدی به معنی آتشکده آمده، حکیم سنائی گفته:
گرچه زاغ سیاه گشتم من
نگزینم مقام جز نااوس،
و در سامی به معنی گور خانه ترسایان نوشته اند، (انجمن آرای) (آنندراج) (فرهنگ شعوری)، و ناووس هم آمده است که بجای همزه واو باشد، (برهان قاطع)، ناووس، ناؤوس، خصوصاً به معنی دخمه و اطاق زیرزمینی است که برای دفن میت بکار رود، ج، نواویس، حمزۀ اصفهانی گوید: ’والفرس لم تعرف القبور، و انما کانت تغیب الموتی فی الدهمات و النواویس’، قبر، آرامگاه، (حاشیۀ برهان چ معین)، با الف مضموم و واو معروف آتشکده باشد، (جهانگیری)، بر وزن طاووس، آتشکده و عبادت خانه کفار، (غیاث) :
و من کان الغراب له دلیلا
فناؤوس المجوس له مقیل
لغت نامه دهخدا
به لغت اهل بغداد بیخ سوسن صحرائی است و زنان به جهت فربهی به کار برند، (برهان قاطع) (آنندراج)، نافوخ در بغداد ریشه گلایل را گویند، ’ابن البیطار’: اصله یسمی النافوخ بالنون ببغداد و تستعمله النساء کثیرا ببغداد للسمن و فی غمر الوجه لتحسین اللون و هو عندهم کثیر یباع منه المن یابساً بثلثه دراهم، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، اصل السوس، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه شهرستان قوچان، در 12 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و 8 هزارگزی شمال شرقی جادۀ شوسۀ قدیم مشهد به قوچان. در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 902 تن سکنه دارد. محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و مالداری و صنعت دستی آنجا قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نااوس
تصویر نااوس
معبد ترسایان و آتشکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافوخ
تصویر نافوخ
ریشه گلایول را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
نازا گاوی که آبستن نباشد
فرهنگ گویش مازندرانی