جدول جو
جدول جو

معنی ناآشکار - جستجوی لغت در جدول جو

ناآشکار
(شْ / شِ)
ناپدید. ناپیدا. خفی. غیر مکشوف. نامشهود. نامرئی. نهفته، تاریک. مقابل روشن. مبهم. غیر واضح. در پرده. مقابل آشکار. رجوع به آشکار شود
لغت نامه دهخدا
ناآشکار
ناپیدا مخفی مقابل آشکار، تاریک مبهم مقابل روشن
تصویری از ناآشکار
تصویر ناآشکار
فرهنگ لغت هوشیار
ناآشکار
پوشیده، غیب، مخفی، مستور، ناپیدا، نهان، نهفته
متضاد: آشکار پیدا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
ناشناس، بیگانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشتار
تصویر ناشتار
درختی از تیرۀ کاج ها، دارای برگ های دراز و نوک تیز که در نواحی جنوبی ایران می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشمار
تصویر ناشمار
بی شمار، ناشمرده، شمرده نشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نابکار
تصویر نابکار
بدکار، بدکردار، بی حاصل، بی فایده، بیکار
فرهنگ فارسی عمید
(شْ / شِ)
ناآشکاربودن. اختفاء، ابهام. صراحت نداشتن
لغت نامه دهخدا
(زِ)
سازش کننده. سازگار. سازوار. سازنده با دشمن. ساخت و پاخت کننده. زد و بند کننده. بند و بست کننده. تبانی کننده. توطئه کننده. رجوع به سازش شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ شْ)
مغفل. ناهوشیار. غافل. بی خبر:
کان تبنگو کاندر او دینار بود
آن ستد زایدر که ناهشیار بود.
رودکی.
، مصروع. صرع زده:
ز سودا و ز صفرا و تپیدن
بسان مرد ناهشیار بودم.
سیدحسن غزنوی.
ناهوشیار. رجوع به ناهوشیار شود
لغت نامه دهخدا
درختی از تیره مخروطیان (تیره کاجها) که در جنگلهای نواحی شمالی و مرکزی اروپا (خصوصاجنگلهای سوئد) فراوان است و گونه هایی از آن نیز در نواحی جنوبی ایران میروید. ارتفاع این درخت در حدود 50 متر و دارای پوستی ضخیم و صاف برنگ قهوه یی مایل بقرمز است ولی تدریجاپوست درخت براثر مرور زمان و ازدیاد سن ازاین حالت خارج شده وضع ناهموار و رنگ خاکستری پیدا میکند. قطر تنه این درخت تا 1، 1 متروعمرش تا 500 سال میرسد. برگهایش باریک و نوک تیز و سبز رنگ است. گلهای نر آن بشکل مخروطهای کوچک بیضوی و گلی رنگ و گلهای ماده اش استوانه یی و بنفش مایل به قرمز است. باایجاد شکاف در تنه این درخت نوعی سقزبنام سقز بورگنی بدست میاورند. سقز حاصل از این درخت دارای بوی معطر و حالت نیمه مایع است ولی پس از خارج شدن از شکاف درخت بسرعت انجماد یافته بویی مخصوص و قوی پیدا میکند. این سقز در اسیداستیک و استن کاملا حل میشود ولی در الکل بطور ناقص محلول است. از این سقز در پزشکی در تهیه مشمع های دارویی استفاده میکنند و چون بر اثر حرارت پوست بدن مایع شده جریان مییابدباید آنرا با موم مخلوط نماینددرخت نوئل صنوبر صغیرنوئل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشمار
تصویر ناشمار
نامعدود، نا شمرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوکار
تصویر ناوکار
هریک ازعمله کشتی ملاح ملوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
غربیه، بیگانه، ناشناس، نامعلوم بیگانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشاکر
تصویر ناشاکر
کسی که سپاسگزار نیست، کفور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناآهار
تصویر ناآهار
آنکه چیزی نخورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابکار
تصویر نابکار
شریر، بی آئین، اوباش، بدکار و بدکردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهشیار
تصویر ناهشیار
غافل بی خبر، بی خویشتن بی خود، صرع زده مصروع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازشکار
تصویر سازشکار
سازش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناآشکاری
تصویر ناآشکاری
ناپیدایی اختفاء، عدم صراحت ابهام مقابل آشکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازشکار
تصویر سازشکار
((زِ شْ))
آن که سازش می کند، اهل بند و بست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نابکار
تصویر نابکار
((بِ))
بدکردار، بدکار، بی حاصل، بی فایده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناآهار
تصویر ناآهار
آن که چیزی نخورده
فرهنگ فارسی معین
بی خبر، غافل، ناآگاه، بی خودی، بی خویشتنی، بی هوش
متضاد: هشیار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نا شکر
تصویر نا شکر
Ungrateful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
non habitué, inconnu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
ongewoon, onbekend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
non abituato, sconosciuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
ungewohnt, unbekannt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
não acostumado, desconhecido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
незвичний , незнайомий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
непривычный , незнакомый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
nieprzyzwyczajony, nieznajomy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
no acostumbrado, desconocido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناآشنا
تصویر ناآشنا
अप्रचलित , अपरिचित
دیکشنری فارسی به هندی