جدول جو
جدول جو

معنی میکروسکوپی - جستجوی لغت در جدول جو

میکروسکوپی
ویژگی چیزی که تنها با کمک میکروسکوپ دیده شود، ویژگی چیزی که نتوان آن را با چشم غیرمسلح دید
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
فرهنگ فارسی عمید
میکروسکوپی
مجهريّةً
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به عربی
میکروسکوپی
Microscopic
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
میکروسکوپی
microscopique
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
میکروسکوپی
מיקרוסקופי
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به عبری
میکروسکوپی
خوردبین
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به اردو
میکروسکوپی
จุลภาค
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به تایلندی
میکروسکوپی
显微的
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به چینی
میکروسکوپی
顕微鏡の
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
میکروسکوپی
ndogo
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
میکروسکوپی
현미경의
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به کره ای
میکروسکوپی
mikroskobik
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
میکروسکوپی
mikroskopis
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
میکروسکوپی
অণুবীক্ষণিক
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به بنگالی
میکروسکوپی
सूक्ष्म
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به هندی
میکروسکوپی
microscopico
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
میکروسکوپی
microscópico
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
میکروسکوپی
mikroskopisch
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به آلمانی
میکروسکوپی
microscopisch
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به هلندی
میکروسکوپی
мікроскопічний
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
میکروسکوپی
микроскопический
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به روسی
میکروسکوپی
mikroskopowy
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به لهستانی
میکروسکوپی
microscópico
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میکروسکوپ
تصویر میکروسکوپ
دستگاهی متشکل از یک یا چند عدسی که می تواند از اشیاء بسیار ریز، تصاویری چندین برابر بزرگتر ارائه دهد، در علم نجوم صورت فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان
فرهنگ فارسی عمید
(رُ کُ)
میکرسکپیک. منسوب به میکرسکپ. آنچه با میکرسکپ دیده شود. رجوع به میکرسکپ شود
لغت نامه دهخدا
(رُ کُ)
رجوع به میکرسکپ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از میکروسکپ
تصویر میکروسکپ
ریز بین، ذره بین
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به میکرسکپیک منسوب به میکرسکپ ظنچه که بوسیله میکرسکپ تشخیص داده شود. ذراتی که بوسیله میکرسکپ قابل رویتند میکرسکپیک
فرهنگ لغت هوشیار
دستگاهی جهت رویت ذرات ریزی که دیدن آنهاباچشم طبیعی میسرنیست. میکرسکپ ازدودستگاه عدسی تشکیل یافته: یکی عدسی شیئی یاابژکتیف که عدسی محدب الطرفین است وفاصله کانونیش درحدود چند میلیمتراست و دیگربنام عدسی چشمی یااکولرکه عدسی محدبی است بافاصله کانونی چند سانتیمتر. این دستگاه عدسی درانتهای لوله ای ثابت شده اند. طول لوله میکرسکپ که از مرکز عدسی شیئی تا مرکز عدسی چشمی حساب میشود در حدود 20 سانتیمتراست. لوله میکرسکپ به بدنه آن سوار شده و این بدنه بر روی پایه سنگین و ثابتی قراردارد. لوله میکرسکپ را میتوان بوسیله دوپیچ بالاوپایین برد. از پیچهابزرگتراست و با حرکت سریع بالا و پایین میرود و پیچ دیگرکوچکتراست وحرکتش بسیارآهسته و دقیق میباشد. پیچ اخیر به پیچ میکرومتری موسوم است و یک دور گردش آن یک میلیمترلوله را پایین میبرد. جسمی را که باید بوسیله میکرسکپ رویت شود بر روی یک تیغه شیشه یی ثابت میکنند و تیغه را بر روی صفحه سوراخ داری که در مقابل عدسی شیئی نصب شده است و بنام پلاتین موسوم است قرار میدهند. برای روشن کردن جسم در زیراین صفحه سوراخ دار (پلاتین) آینه مقعری وصل است که میتواند نور چراغی را بر روی جسم متمرکزکند و در میکرسکپ ها نور را بوسیله معمولا دستگاهی که بین آنها و آینه مقعر است جمع و متمرکز میکنند و به جسم می تابانند. این دستگاه را کندانسور گویند. برای دانستن توان میکرسکپ (مقدار دفعه ای که جسم بزرگ میشود) کافی است اعدادی را که بر روی عدسی چشمی و عدسی شیئی میکرسکپ نوشته شده است در یکدیگر ضرب کنیم (بر روی عدسی چشمی عدد بزرگنمایی و بر روی عدسی شیئی عدد درشت نمایی نوشته شده است و حاصل ضرب این دو عدد درشت نمایی میکرسکپ را بدست میدهد) توضیح ورود میکرسکپ بایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار صورت گرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکروسکوب
تصویر میکروسکوب
میکرسکپ: (ورود میکروسکوب که بزبان ماذره بین است. (بزمان ناصرالدین شاه)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به میکرسکپ ظنچه که بوسیله میکرسکپ تشخیص داده شود. ذراتی که بوسیله میکرسکپ قابل رویتند میکرسکپیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکروسکوپ
تصویر میکروسکوپ
((رُ کُ))
میکروسکپ، دستگاهی که به وسیله آن اجسام بسیار کوچک را می بینند، ریزبین (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
ذره بین، ریزبین
متضاد: تلسکوپ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از از نظر میکروسکوپی
تصویر از نظر میکروسکوپی
Microscopically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از از نظر میکروسکوپی
تصویر از نظر میکروسکوپی
микроскопически
دیکشنری فارسی به روسی