جدول جو
جدول جو

معنی میکرسکوپ - جستجوی لغت در جدول جو

میکرسکوپ
دستگاهی جهت رویت ذرات ریزی که دیدن آنهاباچشم طبیعی میسرنیست. میکرسکپ ازدودستگاه عدسی تشکیل یافته: یکی عدسی شیئی یاابژکتیف که عدسی محدب الطرفین است وفاصله کانونیش درحدود چند میلیمتراست و دیگربنام عدسی چشمی یااکولرکه عدسی محدبی است بافاصله کانونی چند سانتیمتر. این دستگاه عدسی درانتهای لوله ای ثابت شده اند. طول لوله میکرسکپ که از مرکز عدسی شیئی تا مرکز عدسی چشمی حساب میشود در حدود 20 سانتیمتراست. لوله میکرسکپ به بدنه آن سوار شده و این بدنه بر روی پایه سنگین و ثابتی قراردارد. لوله میکرسکپ را میتوان بوسیله دوپیچ بالاوپایین برد. از پیچهابزرگتراست و با حرکت سریع بالا و پایین میرود و پیچ دیگرکوچکتراست وحرکتش بسیارآهسته و دقیق میباشد. پیچ اخیر به پیچ میکرومتری موسوم است و یک دور گردش آن یک میلیمترلوله را پایین میبرد. جسمی را که باید بوسیله میکرسکپ رویت شود بر روی یک تیغه شیشه یی ثابت میکنند و تیغه را بر روی صفحه سوراخ داری که در مقابل عدسی شیئی نصب شده است و بنام پلاتین موسوم است قرار میدهند. برای روشن کردن جسم در زیراین صفحه سوراخ دار (پلاتین) آینه مقعری وصل است که میتواند نور چراغی را بر روی جسم متمرکزکند و در میکرسکپ ها نور را بوسیله معمولا دستگاهی که بین آنها و آینه مقعر است جمع و متمرکز میکنند و به جسم می تابانند. این دستگاه را کندانسور گویند. برای دانستن توان میکرسکپ (مقدار دفعه ای که جسم بزرگ میشود) کافی است اعدادی را که بر روی عدسی چشمی و عدسی شیئی میکرسکپ نوشته شده است در یکدیگر ضرب کنیم (بر روی عدسی چشمی عدد بزرگنمایی و بر روی عدسی شیئی عدد درشت نمایی نوشته شده است و حاصل ضرب این دو عدد درشت نمایی میکرسکپ را بدست میدهد) توضیح ورود میکرسکپ بایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار صورت گرفت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میکروسکوپ
تصویر میکروسکوپ
دستگاهی متشکل از یک یا چند عدسی که می تواند از اشیاء بسیار ریز، تصاویری چندین برابر بزرگتر ارائه دهد، در علم نجوم صورت فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
ویژگی چیزی که تنها با کمک میکروسکوپ دیده شود، ویژگی چیزی که نتوان آن را با چشم غیرمسلح دید
فرهنگ فارسی عمید
(رُ کُ)
رجوع به میکرسکپ شود
لغت نامه دهخدا
(رُ کُ)
ریزبین. (لغات فرهنگستان). ذره بین. (یادداشت مؤلف). اسبابی که برای دیدن اشیاء فوق العاده ریزه که رؤیت آنها با چشم ممکن نیست بکار رود. دستگاهی جهت رؤیت ذرات ریزی که دیدن آنها با چشم طبیعی میسر نیست و آن از دو دستگاه عدسی تشکیل یافته یکی به نام عدسی شیئی یا ابژکتیف که عدسی محدب الطرفین است و فاصله کانونیش در حدود چند میلی متر است و دیگر به نام عدسی چشمی یا اکولرکه عدسی محدبی است با فاصله کانونی چند سانتی متر. این دو دستگاه عدسی در انتهای لوله ای ثابت شده اند
لغت نامه دهخدا
(رُ کُ)
میکرسکپیک. منسوب به میکرسکپ. آنچه با میکرسکپ دیده شود. رجوع به میکرسکپ شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به میکرسکپ ظنچه که بوسیله میکرسکپ تشخیص داده شود. ذراتی که بوسیله میکرسکپ قابل رویتند میکرسکپیک
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ریز بین دستگاهی جهت رویت ذرات ریزی که دیدن آنهاباچشم طبیعی میسرنیست. میکرسکپ ازدودستگاه عدسی تشکیل یافته: یکی عدسی شیئی یاابژکتیف که عدسی محدب الطرفین است وفاصله کانونیش درحدود چند میلیمتراست و دیگربنام عدسی چشمی یااکولرکه عدسی محدبی است بافاصله کانونی چند سانتیمتر. این دستگاه عدسی درانتهای لوله ای ثابت شده اند. طول لوله میکرسکپ که از مرکز عدسی شیئی تا مرکز عدسی چشمی حساب میشود در حدود 20 سانتیمتراست. لوله میکرسکپ به بدنه آن سوار شده و این بدنه بر روی پایه سنگین و ثابتی قراردارد. لوله میکرسکپ را میتوان بوسیله دوپیچ بالاوپایین برد. از پیچهابزرگتراست و با حرکت سریع بالا و پایین میرود و پیچ دیگرکوچکتراست وحرکتش بسیارآهسته و دقیق میباشد. پیچ اخیر به پیچ میکرومتری موسوم است و یک دور گردش آن یک میلیمترلوله را پایین میبرد. جسمی را که باید بوسیله میکرسکپ رویت شود بر روی یک تیغه شیشه یی ثابت میکنند و تیغه را بر روی صفحه سوراخ داری که در مقابل عدسی شیئی نصب شده است و بنام پلاتین موسوم است قرار میدهند. برای روشن کردن جسم در زیراین صفحه سوراخ دار (پلاتین) آینه مقعری وصل است که میتواند نور چراغی را بر روی جسم متمرکزکند و در میکرسکپ ها نور را بوسیله معمولا دستگاهی که بین آنها و آینه مقعر است جمع و متمرکز میکنند و به جسم می تابانند. این دستگاه را کندانسور گویند. برای دانستن توان میکرسکپ (مقدار دفعه ای که جسم بزرگ میشود) کافی است اعدادی را که بر روی عدسی چشمی و عدسی شیئی میکرسکپ نوشته شده است در یکدیگر ضرب کنیم (بر روی عدسی چشمی عدد بزرگنمایی و بر روی عدسی شیئی عدد درشت نمایی نوشته شده است و حاصل ضرب این دو عدد درشت نمایی میکرسکپ را بدست میدهد) توضیح ورود میکرسکپ بایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار صورت گرفت
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به میکرسکپیک منسوب به میکرسکپ ظنچه که بوسیله میکرسکپ تشخیص داده شود. ذراتی که بوسیله میکرسکپ قابل رویتند میکرسکپیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکروسکوب
تصویر میکروسکوب
میکرسکپ: (ورود میکروسکوب که بزبان ماذره بین است. (بزمان ناصرالدین شاه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکروسکپ
تصویر میکروسکپ
ریز بین، ذره بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکروسکوپ
تصویر میکروسکوپ
((رُ کُ))
میکروسکپ، دستگاهی که به وسیله آن اجسام بسیار کوچک را می بینند، ریزبین (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
ذره بین، ریزبین
متضاد: تلسکوپ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
مجهريّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
Microscopic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
microscopique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
mikroskopowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
현미경의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
خوردبین
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
จุลภาค
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
מיקרוסקופי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
顕微鏡の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
显微的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
ndogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
mikroskobik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
микроскопический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
mikroskopis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
অণুবীক্ষণিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
सूक्ष्म
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
microscopico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
microscópico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
microscópico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
microscopisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
мікроскопічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از میکروسکوپی
تصویر میکروسکوپی
mikroskopisch
دیکشنری فارسی به آلمانی