جدول جو
جدول جو

معنی میچکا - جستجوی لغت در جدول جو

میچکا
(دخترانه)
در گویش مازندران گنجشک
تصویری از میچکا
تصویر میچکا
فرهنگ نامهای ایرانی
میچکا
به لهجۀ طبری گنجشگ است، گنجشگ، بنجشگ، (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
میچکا
گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی کانی به رنگ سیاه یا سفید و قابل تورق که به دلیل عبور ندادن جریان الکتریسیته در عایق کاری به کار می رود و نوعی از آن در چراغ های خوراکی پزی استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
دهی است از دهستان کوهپایۀ بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 8هزارگزی راه عمومی با 855 تن جمعیت. آب آن از چشمه و رود محلی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
یکی از کانیهایی است که جزو عناصر سنگهای آذرین می باشد، ترکیب این سنگ در حقیقت عبارت از یک سیلیکات آبدار آلومینیوم همراه با یکی از فلزات قلیایی یعنی پتاسیم یا سدیم است که با مقادیری منیزیم و آهن و گاهی کلسیم همراه است، میکا دارای اقسام زیادی است و معروفترین آنها عبارتند از میکای سفید یا موسکویت، میکای سیاه یا بیوتیت، میکای سبز یا کلوریت، میکای قهوه ای یا فلوگوپیت و میکای خاکستری یا مارگاریت
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر، واقع در 3هزارگزی جنوب باختری مرزن آباد با 420 تن جمعیت، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَچَ)
به معنی قصد و اراده باشد. (برهان) (آنندراج). قصد و اراده و نیت. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف مچلکا = موچولکا، ترکی - مغولی به معنی الزام، حکم قضایی و عهدنامۀ مجرمان. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی کچبار (کچ فلوس ماهی) اگر به رویه پهلویی این سنگ بنگریم می پنداریم که کچ های نازک را روی هم چیده اند. یکی ازکانی هایی است که جزو عناصر سنگهای آذین میباشد. ترکیب این سنگ در حقیقت عبارت از یک سیلیکات آبدار آلومینیوم همراه بایکی از فلزات قلیایی یعنی پتاسیم یا سدیم است که کم و بیش با مقادیری منیزیم و آهن و گاهیکلسیم همراه است. میکا دارای اقسام زیادیاست که بنامهای مختلف نامیده میشوند و سیستم تبلور اقسام آن نیز فرق میکند ولی خاصیت اصلی همه آنها اینست که خاصیت تورق آسان و ساده ای بموازات سطح قاعده منشوراصلی بلور خود دارند بطوریکه اگربلور میکا را از سطح جانبی نگاه کنیم بنظرمیاید که تعداد زیادی فلس های نازک را روی هم چیده اند ولی در عین حال خود (سطح قاعده) کاملا صاف است. سختی کم است (بین 2 تا 3) ولی وزن میکاها مخصوص آنهااز کوارتز و فلدسپات بیشتر است (بین 7، 2 تا 1، 3)، بطور کلی هر قدر عناصرآهن و منیزیم درترکیب میکاها زیادتر باشد وزن مخصوصشان بیشتر میشود. اقسام مهم مختلف میکاها عبارتنداز: میکای سفید میکای سیاه میکای سبز میکای قهوه یی و میکای خاکستری. یا میکای خاکستری. گونه ای میکا که بیشتربنام مارگاریت مشهوراست و رنگش بین سفید تا خاکستری متغیر میباشد و درخشندگی مروارید را دارد (علت وجه تسمیه)، در ترکیب این گونه میکا کلسیم وجود دارد یعنی سیلیکات آبدارآلومینیوم و کلسیم است مارگاریت. یا میکای سفید. گونه ای میکا که در ترکیبش آهن و منیزیم وجود ندارد این میکا را بیشتر بنام موسکویت مینامند. رنگش سفید است ولی وقتی بلور ضخیمی از آن باشد طلایی رنگ و قهوه یی میشود و چون در برابر حرارت مقاومت زیادی دارد و بسختی تغییر وضع میدهد و ورقه های نازکش شفاف هم هست در جلو اجاقها باسم طلق نسوز مصرف میگردد. در سیستم تبلورش اختلاف است: گاهی در سیستم هکزاگونال (6 وجهی) و گاهی درسیستم اورتورومبیک آنرا تشخیص میدهند. میکای سفید در پلاک نازک بی رنگ است و ضریب انکسارآن از کوآرتز بالاتر است. بنابراین کمی برجسته تر از کوارتز خود را بصورت پلاک مینمایاند. ضریب انکسارمضاعف آن قوی است و بنابراین رنگهای پلاریزاسیون شدیدی که قرمز و زرد و سبز باشد میدهد. اسید سولفوریک واسید کلریدریک را برآن تاثیری نیست و آنها فقط باعث میشوند که تورق بلورها زیادتر و آسانتربه فلسهاتبدیل شود موسکویت. یا میکای سیاه. گونه ای میکا که سیاه رنگ است و بنام بیوتیت مشهور است. درترکیب این میکابرعکس میکای سفید آهن و منیزیم وجود دارد و وجود همین دو عنصر برثقل آن می افزید. گاهی نسبت ترکیب آهن آن قدر زیاد میشود که ممکنست بوسیله مغناطیس جذب گردد و هر چه آهن زیادتر باشد تیره تر و سیاه رنگ تراست و هر مقدار آهن آن کمتر و منیزیم بیشتر باشد رنگش روشن تر میشود (بین قهوه یی تیره و روشن و سبز و زرد)، در زیر میکروسکپ بواسطه چند رنگی که در نور معمولی دارد از میکای سفید مشخص است. سیستم متبلور میکای سیاه هکزاگونال (6 وجهی) است و برعکس میکای سفید که اسید سولفوریک و اسید کلریدریک بر آن تاثیر ندارند این دواسید برمیکای سیاه موثرند و آنرا تجزیه میکنند و یک خمیر سیلیسی باقی میگذارند. میکای سیاه براثر هوای محیط در طبیعت نیز تجزیه میشود و تغییر رنگ میدهد. ابتدا کمی زرد و سپس سبز رنگ میگردد و دراین حال بیک قسم میکای دیگر که بنام میکای سبز معروف است تبدیل میشود. یا میکای قهوه یی. گونه ای میکا که بنام فلوگوپیت مشهوراست ورنگش قهوه یی روشن یا بور میباشد. این گونه میکا منیزیم دارد ولی آهن ندارد. بنابراین از لحاظ ترکیب شیمیایی واسطه بین میکای سفید و میکای سیاه است. درترکیب این قسم میکا لیتیوم یا فلوار نیز ممکنست وجود داشته باشد، میکای مزبور کاملا بوسیله اسید سولفوریک تجزیه میگردد. میکای قهوه یی سولفوریک متامورفیک (دگرگونی) مثل گنیس یافت میشود. البته برخی از گرانیت ها هم ممکنست از این میکا دارا باشند فلوگوپیت. یا میکای سبز. گونه ای میکا که بنام کلوریت مشهوراست. در ترکیبش غیراز سیلیکات آبدار آلومین فقط عناصرآهن و منیزیم وجود دارد و آن فاقد مواد قلیایی است. بهمین جهت بسیاری از خواص میکایی را از دست میدهد و در لمس کردن نرم است (برخلاف سایر میکاها که در سطح تفلس زبر میباشد)، از طرف دیگر میکاها خاصیت فنری و ارتجاعی دارند ولی میکای کلوریت این خاصیت را ندارد بعلاوه باسانی خط برمیدارد و اسید سولفوریک آنرا تجزیه میکند سیستم تبلور میکای سبز مونوکلینیک است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میکا
تصویر میکا
نوعی از سنگ به رنگ سیاه یا سفید و قابل تورق
فرهنگ فارسی معین
نام پرنده ی کمر گلی بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی
گنجشک کوهی
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی وحشی شبیه پیچک که شباهتی نیز به بوته ی باقلا دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده ی کمرگلی جنگلی و صخره ای
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده ای از دسته ی بلبل، نوعی گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی
گنجشک صحرایی
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده ای از خانواده ی گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع سسک که دانه ی گیاه آقطی خوراک اصلی اش می باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده ای شبیه به گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی دارویی که نام علمی آن (saoocoosingra) می باشد، نوعی انگور
فرهنگ گویش مازندرانی
شکار گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی است دارای برگ های کوچک و دراز که در اوایل بهار می روید
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده ای از خانواده ی قرقی به اندازه ی کبوتر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی وحشی شبیه کاهو که خوراکی است
فرهنگ گویش مازندرانی
نام نوعی گیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
از آبادی های لاویج شهرستان نور
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در شهرستان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
شکار گنجشک در شب که با چراغ انجام گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
ادعای بزرگ داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
خر مهره مهره ی گردنبند و دانه ی تسبیح
فرهنگ گویش مازندرانی
قله ای به ارتفاع ۳۵۴۰ متر در کلاردشت چالوس، از توابع بیرون بشم کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
گنجشک تاج طلایی
فرهنگ گویش مازندرانی