جدول جو
جدول جو

معنی میلیت - جستجوی لغت در جدول جو

میلیت
فرانسوی آماس مغز تیره
تصویری از میلیت
تصویر میلیت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میلیتاریسم
تصویر میلیتاریسم
نظام مبتنی بر تسلط و نفوذ نیروهای نظامی در ادارۀ کشور، ارتش سالاری، تمایل به استفاده از نیروهای نظامی برای نیل به اهداف سیاسی
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ)
آنکه در میل و اراده و خواهش و آرزوی خود آزاد باشد. (ناظم الاطباء) ، دمدمی مزاج در تداول عامه. که بر اراده ای ثابت و استوار نباشد. که از نظامات ونسقها دقیقاً پیروی نکند و هرگاه که خواهد به کاری پردازد که متابع میل و خواست خود باشد یا کار کند نه بر اساس ضابطه یا ارادۀ دیگری. رجوع به میل شود
لغت نامه دهخدا
(مِلْ لی)
برگ مرخ یا غلاف بار آن. (منتهی الارب). برگ درخت مرخ. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تسلط و نفوذ نظامی بر همه شؤون کشور، عقیده به اینکه آمادگی برای جنگ از اهم وظایف ملت است، در چنین مرامی خدمات و آداب و اخلاق نظامی مهمترین وظیفۀ افراد محسوب می گردد، جنگ طلبی
لغت نامه دهخدا
(لی یَ)
ارزش. بها. قیمت:
دل از آن گشت گرانمایه که درد تو در اوست
ور نه معلوم بر ما و تو مالیت دل.
مسیح کاشی (از بهار عجم).
و رجوع به مالیه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ هََ یَ / یِ کَ دَ)
قومیت. مجموعۀ خصایص و صفات ملتی:
نه شیوۀ ملیت و نه رسم تمدن
نه رابطۀ طایفه نه قاعده حی.
ملک الشعرای بهار (دیوان ج 2 ص 316).
، به معنی تابعیت به کار رود و آن رابطه ای است سیاسی که فردی را به دولتی مرتبط می سازد بطوری که حقوق و تکالیف اصلی وی از همین رابطه ناشی می شود. (از ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
نام یکی از شهرهای قدیم و مشهور که در ساحل غربی آسیای صغیر قرار داشته و بعدها به دو قسمت تقسیم شده است. نخست بوسیلۀ مهاجران کرت بنا شد و بعد مهاجران یونیۀ یونان به تجدید بنای آن پرداختند به طوری که در سال 750 قبل از میلاد آبادترین شهر یونیه و بعدها بزرگترین شهر تجارتی دنیا بوده است و به واسطۀ آبادی و زیبایی مردم آن به ثروت و رفاه فوق العاده ای دست یافتند. تالس دانشمند مشهور قرن ششم میلادی در سال 587 میلادی بدان شهر رفته و بتدریس پرداخته است. در سال 504 میلادی وسیلۀ پادشاهان ایران ضبط و نهب و غارت شد تا سرانجام در دورۀ حکومت سلجوقی و بعد تیموری بکلی ویران شد و اکنون خرابه های آن برجاست. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 654 و 651 و 866و ج 2 ص 1518 و 1888 و 1940 و فهرست هر سه جلد شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به میل (واحد اندازه گیری مسافت) : مادر هشت میلی جزیره بودیم، رجوع به میل شود
لغت نامه دهخدا
پیشوند حاکی از یکهزارم واحد اصلی، (از دایره المعارف کیه)، پیشوند دلالت کننده بر یکهزارم واحد غالب مقیاسات، میلیمتر (یکهزارم متر)، میلی لیتر (یکهزارم لیتر)، میلی گرم (یکهزارم گرم)، میلی گراد (یکهزارم گراد)، میلی میکرون (یکهزارم میکرون)
لغت نامه دهخدا
گربه را گویند که عربان سنور خوانند، (آنندراج) (برهان)، گربه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
نظامی و لشکری. (فرهنگ نظام). که منسوب و مربوط به نیروی نظامی و جنگی است. (از دائره المعارف کیه)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
میلی تبریزی یا میلی ترک. نامش میرزاقلی و از اتراک است و در مشهد مقدس رضوی نشو و نما یافته و صاحب خلق مستحسن بوده و خالی از فضیلت نبوده است. طبعی شکفته داشته است و شعر زیر از اوست:
به سینه تیری از آن غمزه خورده ام کاری
که بر نیایدم از دل مگر به دشواری
ز بسکه غمزۀ تو خوارو زار میکشدم
به عجز می طلبم هر دم از اجل یاری
اجل که پیشۀ او بی گنه کشی است کند
به پشت گرمی آن غمزه این ستمکاری.
(از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 22).
از طایفۀ تکلو است خدمتگارزادۀ سلطان محمد خدابنده پادشاه بود. در ملازمت مرحوم سلطان ابراهیم میرزا تربیت یافت و شاعر مسلم گردید. ابیات زیادی از وی مشهور شد و در آخر عمر به هندوستان رفت و در آنجا وفات یافت. (از مجمعالخواص ص 105). و رجوع به میلی ترک در مجمعالفصحاء (ج 2 ص 39). و میلی تبریزی در تحفۀ سامی (ص 144) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از میلیتاریسم
تصویر میلیتاریسم
سیاست تفوق نظام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلی
تصویر میلی
گربه سنور. منسوب به میل: (مادر هشت میلی جزیره بودیم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملیت
تصویر ملیت
قومیت، صفات ملتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیلیت
تصویر فیلیت
فرانسوی پلماسنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتاشه میلیتر
تصویر آتاشه میلیتر
فرانسوی وابسته ارتشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملیت
تصویر ملیت
((مِ یَّ))
قومیت، آنچه مربوط به قوم و ملت باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میلیتاریسم
تصویر میلیتاریسم
سلطه و نفوذ ارتش بر شئون کشور، سیستم صلح مسلحانه، حکومت ارتشی
فرهنگ فارسی معین
قومیت، تابعیت، هویت ملی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نظامی گرایی، گرایش سلطه نظامیان، سیاست سلطه نظامیان، نظامیگری، ارتش سالاری، جنگ طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
داوطلبانه، از سر رغبت
فرهنگ گویش مازندرانی