یاکوب (1791-1864 میلادی)، آهنگساز آلمانی یهودی الاصل و نام واقعیش یاکوب لیبمان بیر بود، در صورتهای مختلف موسیقی تصنیفاتی دارد ولی شهرت و موفقیتش در نوشتن اپرا بود، از اپراهای اوست: روبرت شیطان، پیغمبر آفریقایی و غیره، واگنر از او تأثیر برداشته است
یاکوب (1791-1864 میلادی)، آهنگساز آلمانی یهودی الاصل و نام واقعیش یاکوب لیبمان بیر بود، در صورتهای مختلف موسیقی تصنیفاتی دارد ولی شهرت و موفقیتش در نوشتن اپرا بود، از اپراهای اوست: روبرت شیطان، پیغمبر آفریقایی و غیره، واگنر از او تأثیر برداشته است
دهی از دهستان قلعه گری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان در 13هزارگزی شمال خاوری سنقر و 2هزارگزی خاور راه فرعی سنقر به خسروآباد دامنه. سردسیر. سکنه 95 تن. آب از قنات و چشمه است. محصول آن غلات، دیمی، انگور. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی قالیچه، جاجیم، پلاس بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان قلعه گری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان در 13هزارگزی شمال خاوری سنقر و 2هزارگزی خاور راه فرعی سنقر به خسروآباد دامنه. سردسیر. سکنه 95 تن. آب از قنات و چشمه است. محصول آن غلات، دیمی، انگور. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی قالیچه، جاجیم، پلاس بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
میرحیدر کاشی گرچه قدری کوتاه و ضعیف اندام است ولی از حیث استعداد پایۀ بلندی دارد، در فن معما و تاریخ ممتاز است گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است اگر حقیقت داشته باشد خیلی دقت فکر میخواهد، این چند معما از او است: به اسم ملاشاه: من تازه عاشق و یار بیداد کرده آغاز دل داد یار نو را پیش که میبرد باز به اسم حبیب: شبها که تمام عاشقان بیدارند چشم و دل من بخواب راحت یارند ساحر پسری کو که برد صبر و قرار اول ز دل و دیده چو خوابی دارند، به اسم سهراب: خوش آنکه نظر بسوی ما اندازند گردند بما بحال ما پردازند گردند و کله سراسر وکاکلها گه کج بنهند و گه پریشان سازند (ترجمه تذکرۀ مجمع الخواص ص 84)
میرحیدر کاشی گرچه قدری کوتاه و ضعیف اندام است ولی از حیث استعداد پایۀ بلندی دارد، در فن معما و تاریخ ممتاز است گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است اگر حقیقت داشته باشد خیلی دقت فکر میخواهد، این چند معما از او است: به اسم ملاشاه: من تازه عاشق و یار بیداد کرده آغاز دل داد یار نو را پیش که میبرد باز به اسم حبیب: شبها که تمام عاشقان بیدارند چشم و دل من بخواب راحت یارند ساحر پسری کو که برد صبر و قرار اول ز دل و دیده چو خوابی دارند، به اسم سهراب: خوش آنکه نظر بسوی ما اندازند گردند بما بحال ما پردازند گردند و کله سراسر وکاکلها گه کج بنهند و گه پریشان سازند (ترجمه تذکرۀ مجمع الخواص ص 84)