- میت
- مرده، مقابل زنده، انسان یا حیوان که بی جان شده باشد، درگذشته، بی جان، بی حس و حرکت، نابود شده
معنی میت - جستجوی لغت در جدول جو
- میت
- مرده
- میت ((مَ یِّ))
- مرده، جمع اموات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میته در فارسی مرده نسا لاشه، مردار مونث میت، حیوانی که خود مرده باشد یا با ذبحی غیر شرعی کشته شده باشد مردار: (پوشش (مغول) از جلو دکلاب و فارات و خورش از لحوم آن ومیته های دیگر. {توضیح خوردن گوشت چنین حیوانی در غیر ضرورت شرعاجایز نیست
مرده، مردار
گرانسنگ جا افتاده مرد
مروت، غیرت
فربه، جسیم، کلان، سمین
غیرت، حمیت، ناموس پرستی، رشک
آنکه یا آنچه سبب مردن شود، میراننده
پرهیز دادن بیمار از آنچه برایش ضرر دارد، ویژگی آنچه حفظ و نگه داری شود
بسیار خاموش
نگاهبان و پاسبان زیرک، محافظ دانا
چرایی کیفیت: حد درست آن بود که دلیلی کند بر ماهیت چیز و لمیت او
فرزند مرده میرا ننده خدای بزرگ میراننده، خدای تعالی
Toxicity, Venomousness
токсичность , ядовитость
Toxizität, Giftigkeit
токсичність , отруйність
toksyczność, trującość
毒性 , 有毒性
toxicidade, venenosa
tossicità, velenosità
toxicidad, venenosidad
toxicité, vénéneux
toxiciteit, giftigheid
विषाक्तता , विषाक्तता
toksisitas, beracun
سمّيّةٌ , سمّيّةٌ
독성 , 유독성
רַעֲלָנוּת , רַעֲלִיּוּת