جدول جو
جدول جو

معنی مگرمج - جستجوی لغت در جدول جو

مگرمج
تمساح، خزنده ای شبیه سوسمار با چهار دست و پای کوتاه و پرده دار و دم دراز. درازی بدنش به ده متر می رسد. دهانش فراخ و در فکین بالا و پایین خود قریب ۹۰ دندان دارد. در آب شنا می کند اما نمی تواند همیشه زیر آب بماند. در خشکی تخم می گذارد و تخم های خود را در کنار دریا میان شن ها پنهان می کند، تخم هایش در مدت سه ماه باز می شود
تصویری از مگرمج
تصویر مگرمج
فرهنگ فارسی عمید
مگرمج(مَ گَ مَ)
نهنگ که به عربی تمساح گویند و این مشترک است در هندی غایتش به جیم فارسی مخلوط است. (آنندراج). تمساح و تساچه و اژدر. (ناظم الاطباء) :
گردن شکسته ای که به نسبت وزیر اوست
از پای تا به سر چو مگرمج همه گلوست.
شفیع اثر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ دَ مِ)
ناقۀ مهرآورنده بر بچۀ خود. (آنندراج). مدربج. (از اقرب الموارد). رجوع به مدربج و نیز رجوع به درمجه شود
لغت نامه دهخدا
دودل نگران
فرهنگ گویش مازندرانی