اندوه و غم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) ، کاری که از وی ترسیده شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
اندوه و غم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) ، کاری که از وی ترسیده شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
خنیده و مک زده. (ناظم الاطباء). آنچه میان دو لب و زبان و کام فشرده و شیره یا مایع آن را فروداده باشند. مزیده. چوشیده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دامن سخن به ثفل خاییده و مکیدۀ ایشان بازنیفتاده. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 296). و رجوع به مکیدن شود
خنیده و مک زده. (ناظم الاطباء). آنچه میان دو لب و زبان و کام فشرده و شیره یا مایع آن را فروداده باشند. مزیده. چوشیده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دامن سخن به ثفل خاییده و مکیدۀ ایشان بازنیفتاده. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 296). و رجوع به مکیدن شود
پاره ای از جامه و خرقه که بر دامن پیراهن از پیش دوزند، و آنکه بر پس باشد حیفه نامند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پاره ای از جامه. (از اقرب الموارد)
پاره ای از جامه و خرقه که بر دامن پیراهن از پیش دوزند، و آنکه بر پس باشد حیفه نامند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پاره ای از جامه. (از اقرب الموارد)
ظاهراً نعت فاعلی منحوت از کیف متداول در فارسی به معنی سکر و نشاءه و مستی. که کیف بخشد. کیف دهنده. دارویی که مستی یا سستی خوش آرد چون شراب و افیون. مخدر چون تریاک و مانند آن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ بعد شود
ظاهراً نعت فاعلی منحوت از کیف متداول در فارسی به معنی سکر و نشاءه و مستی. که کیف بخشد. کیف دهنده. دارویی که مستی یا سستی خوش آرد چون شراب و افیون. مخدر چون تریاک و مانند آن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ بعد شود
دارای کیفیت. (ناظم الاطباء). کیفیت داده. کیفیت یافته: مکیف به فلان کیفیت. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چیزهای زمین از جواهر و نبات وحیوان با بسیاری انواع و اشکال و صورتها و مزه ها و رنگها و فعلهای مختلف همه مکیف و دانستنی است مردم را. (جامع الحکمتین ص 11). و رجوع به مکیفات شود، سزاوار و لایق. (ناظم الاطباء) ، مأخوذ از تازی، دارای کیف و نشئه و مستی و خوش حالتی. (ناظم الاطباء)
دارای کیفیت. (ناظم الاطباء). کیفیت داده. کیفیت یافته: مکیف به فلان کیفیت. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چیزهای زمین از جواهر و نبات وحیوان با بسیاری انواع و اشکال و صورتها و مزه ها و رنگها و فعلهای مختلف همه مکیف و دانستنی است مردم را. (جامع الحکمتین ص 11). و رجوع به مکیفات شود، سزاوار و لایق. (ناظم الاطباء) ، مأخوذ از تازی، دارای کیف و نشئه و مستی و خوش حالتی. (ناظم الاطباء)