- مکس
- تشویش کردن، دربیع، باج و خراج گرفتن و بمعنی حق گمرکی
معنی مکس - جستجوی لغت در جدول جو
- مکس ((مَ))
- گرد آوردن مال، باج گرفتن، زیان آوردن
- مکس
- باج، عوارض گمرکی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسب و پیشه، آنچه از کسب به دست آید
مکسرها، جمع واژۀ مکسر، جمعی که با تغییر شکل کلمه حاصل می شود نه با افزودن علامت های جمع مانند رجال (جمع رجل) و رسل (جمع رسول)
شکسته شده
جای کسب، جمع مکاسب
کلمه ای که دارای حرکت کسره باشد، کسره داده شده، شکسته شده
تیره و تار شده، مظلم
برخه دار شدن برخگی شکسته شدن، کسر شدن
شکسته شده
ورزیده و گرد آورده شده
جاروب
در آمد
دورنگار
فرتور
غلبه کردن بر خصم و دشمن
فرانسوی آسه
ترفند، فریب، نیرنگ
درنگ
پلیدی، مردم بسیار، نو سازی شده
خجالت، شرمندگی، تکه کاغذی که در آن دوا و چیزهای دیگری می پیچند
استخوان و تخم انگور هسته انگور
جمعی افراد که از یک جنس باشند
بد خوی بد برخورد
پرگس، پناه بر خدا، حاشا، هرگز، معاذ اللّه، پرگست، برگست، عیاذا بالله
درنگ کردن، دیر کردن، توقف کردن
قلاده ای که بر گردن سگ می بستند
هر چیزی که به واسطۀ حرارت مانند آهک شده