جدول جو
جدول جو

معنی مکزوز - جستجوی لغت در جدول جو

مکزوز(مَ)
کزاز زده شده. (منتهی الارب). کزاز زده و کزاز بیماریی که از سردی پیدا گردد. (آنندراج). گرفتار لرزۀ شدیدو سخت. (ناظم الاطباء). آن که گرفتار بیماری کزاز باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکنوز
تصویر مکنوز
در گنجینه گذاشته شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
بریده، فریز کرده شده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سترده و تراشیده شده
لغت نامه دهخدا
(مَ)
خزانه کرده شده. (غیاث) (آنندراج). پنهان و گذاشته شده در گنجینه. (ناظم الاطباء) : شاه گفت... اثاث و امتعه و مکنوز و مدخر از محمولات اثقال... جمله به جایگاهی نقل باید کردن که اختیار افتد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 289) ، مجازاً، به معنی پنهان داشته شده. (غیاث) (آنندراج) :
خمش کن از خصال شمس تبریز
همان بهتر که باشد گنج مکنوز.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ وِ)
رجل موزوز، مرد بلند بردارندۀ آواز طرب انگیز. (منتهی الارب) (آنندراج). مردی که آواز بلند طرب انگیز می خواند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ کَوْ وَ)
رجل مکوزالرأس، مرد درازسر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
از واژه انگلیسی دود بر . در اصطلاح فنی به دود حاصل از احتراق گاز بنزین در ماشین اطلاق شود، تمام مسیر حرکت دود مذکور را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکنوز
تصویر مکنوز
از ریشه پارسی گنجینه گنجینه نهاده در گنجینه نهاده در خاک خفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکنوز
تصویر مکنوز
((مَ))
در گنجینه نهاده، در خاک خفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکزوز
تصویر اکزوز
دودبر
فرهنگ واژه فارسی سره