جدول جو
جدول جو

معنی مکروهه - جستجوی لغت در جدول جو

مکروهه
(مَ هََ)
مکروهه. مؤنت مکروه. رجوع به مکروه شود، امری که ترک آن راجح و فعل آن مرجوح است: از دخول در مداخل محرمه و مکروهه محترز نباشند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 57). و رجوع به مکروه و مکروهات (اصطلاح فقهی) شود، اسم دراهم مسکوک به دست حجاج بن یوسف است که روی آن نقش ’قل هواﷲاحد’ بوده و چون بدون طهارت به آن دست نمی زدند مکروهه نامیده شد. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی). و رجوع به النقود العربیه ص 13 و 15 و 43 شود
لغت نامه دهخدا
مکروهه
(مَ هََ)
رجل ذو مکروهه، مرد با سختی و شدت. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مکروهه
مونث مکروه، جمع مکروهات
تصویری از مکروهه
تصویر مکروهه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متروکه
تصویر متروکه
متروک، به جاگذاشته شده، واگذاشته شده، واگذاشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
عملی که ترک آن پسندیده است و ارتکاب آن عقاب و کیفر ندارد، ناپسند، ناپسندیده، ناروا، زشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محروسه
تصویر محروسه
محروس، کنایه از ناحیه، سرزمین، خطه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
ناپسندیده و ناخوش. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). ناپسند و ناگوار وناخوش آیند و دارای کراهت. (ناظم الاطباء) : کل ذلک کان سیئه عند ربک مکروهاً. (قرآن 38/17).
تا روز پدید آید و آسایش گیرم
زین علت مکروه و ستمکار و ژکاره.
خسروانی.
اگر در خود تفکر کند یا در صفاتی است که آن مکروه حق است... و آن معاصی و مهلکات است. (کیمیای سعادت). چاره نمی شناسم از اعلام آنچه حادث شود از محبوب و مکروه. (کلیله و دمنه). اگر در کاری خوض کند که عاقبتی وخیم و خاتمتی مکروه دارد... از وخامت آن او را بیاگاهانم. (کلیله و دمنه). مصنف چه معتوه مردی باشد و مصنف چه مکروه کتابی. (چهارمقاله چ معین ص 111).
زان نجوشانم که مکروه منی
بلکه تا گیری تو ذوق و چاشنی.
مولوی.
اما صبر قلب هم دو گونه است صبر بر مکروه و صبر از مراد. (مصباح الهدایه چ همایی ص 380).
- مکروه داشتن، ناپسند داشتن و نفرت داشتن. (ناظم الاطباء) .قبیح دانستن. ناخوش داشتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : طایفه ای آن را مکروه داشته اند به دلالت این خبر که از رسول صلی اﷲ علیه وسلم پرسیدند که... (مصباح الهدایه، ایضاً ص 335).
- مکروه شمردن، استهجان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ناپسند داشتن.
، زشت. (ناظم الاطباء). کریه. زشت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : طوطیی را با زاغی در قفس کردند... از قبح مشاهدۀ او مجاهده می بردو می گفت این چه طلعت مکروه است و هیئت ممقوت. (گلستان).
ور پردۀ عشاق و صفاهان و حجاز است
از حنجرۀ مطرب مکروه نزیبد.
سعدی (گلستان).
،
{{اسم}} شر، و در حدیث است ’خلق المکروه یوم الثلاثاء و خلق النور یوم الاربعاء’ که در اینجا از مکروه، شر اراده شده است. اذی (ا ذا) . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آفت. رنج. بلا. داهیه. مصیبت. محنت:
و او نیز به خدمت همی شتابد
مکروه جهان دور بادش از جان.
فرخی.
همه جهان به دل سوخته همی گفتند
که یا الهی مکروه را به ما منمای.
فرخی.
چه اگر از این طریق عدول افتد هر روز مکروهی یابد. (کلیله و دمنه).
مسلم خاکت از آفات و عاهات
منزه صحنت از مکروه و محذور...
جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید دستگردی ص 182).
گفتم این اجتماع را هیچ مکروهی استقبال نکند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 273). چیزی دیگر چون نزول مکروهی بر ساحت احوال... نیست. (مرزبان نامه، ایضاً ص 195). دوم تقصیر. سیوم خیانت چهارم مکروه... عقوبت خیانت بند و زندان و عقوبت مکروه رسانیدن مکروه به مکافات. (مرزبان نامه، ایضاً ص 117). تقدیر حق عزاسمه چنین بود که مر این بنده را مکروهی رسد. (گلستان).
- بی مکروه، دور از رنج و آفت. عاری از بلا و مصیبت:
بخت بی تقصیر و محنت، روز بی مکروه و غم
دهر بی تلبیس و تنبل، چرخ بی نیرنگ و رنگ.
منوچهری.
، ناشایسته و ناسزاوار. (ناظم الاطباء) .نابایست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عمل ناپسند: آورده اند که شخصی بود و زنی داشت. روزی خلاف صلاح و عفت مکروهی از وی مشاهده کرد. (مصباح الهدایه چ همایی ص 247)،
{{صفت}} (اصطلاح فقهی) امری که ترک آن رجحان دارد و اگر این امر به حرام نزدیکتر باشد کراهت آن تحریمی و اگر به حلال نزدیکتر باشد کراهت آن تنزیهی است و مرتکب آن معاقب نیست. (از تعریفات جرجانی). یکی از احکام خمسه تکلیفی است که ترکش راجح و فعلش مرجوح است مانند گزاردن نماز در حمام و خوردن گوشت حیواناتی که معمولاً نمی خورند چون گوشت اسب و جز آن: طایفۀ اول این صوم دهر را که مکروه است تأویل کرده اند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 335)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اکرومه
تصویر اکرومه
بزرگبی مردی
فرهنگ لغت هوشیار
مبروره در فارسی مونث مبرور: نیکی یافته نیکفرجام، پذیرفته، بی آک مونث مبرور جمع مبرورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
ناپسندیده و ناخوش، دارای کراهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
((مَ))
ناپسند، زشت، یکی از احکام خمسه تکلیفی است و آن امری است که ترکش راجح و فعلش مرجوح است مانند نماز در حمام و خریدن گوشت حیواناتی که عادتاً نمی خورند، چون اسب و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
ناپسند، زشت
فرهنگ واژه فارسی سره
زشت، قبیح، کریه، مذموم، مستنکر، منفور، مهیب، ناپسند، ناخوش، ناخوشایند
متضاد: مباح
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
رجسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
Despised
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
méprisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
verachtet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
軽蔑された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
তিরষ্কৃত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
مکروہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
ถูกดูถูก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
dhihakiwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
被鄙视的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
pogardzany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
מְהַעֲלֵיב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
경멸받은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
hor görülmüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
dihina
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
desprezado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
disprezzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
despreciado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
veracht
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
зневажений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
презираемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مکروه
تصویر مکروه
तिरष्कृत
دیکشنری فارسی به هندی