- مکدوه (مَ)
اندوهگین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مغموم. (اقرب الموارد)
معنی مکدوه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عملی که ترک آن پسندیده است و ارتکاب آن عقاب و کیفر ندارد، ناپسند، ناپسندیده، ناروا، زشت
(مُ تَدَوْ وِهْ)
لغت نامه دهخدا
فرسوده و پوسیده، تغییر یافته و مبدل شده، ستبر شده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدوه شود
(مَ دی یَ / مُ یَ)
لغت نامه دهخدا
امراءه مکدیه، زن که کسی جماع آن نتواند و قادر نشود بر وی. (منتهی الارب) (آنندراج). رتقاء. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به رتقاء شود
(مَ)
لغت نامه دهخدا
بیخود و سرگشته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مشغول. (محیط المحیط) ، بازداشته شده. (ناظم الاطباء)
(مُ دَ نَ)
لغت نامه دهخدا
ناقه مکدنه، شتر مادۀ با کوهان و پیه و گوشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
((مَ))
فرهنگ فارسی معین
ناپسند، زشت، یکی از احکام خمسه تکلیفی است و آن امری است که ترکش راجح و فعلش مرجوح است مانند نماز در حمام و خریدن گوشت حیواناتی که عادتاً نمی خورند، چون اسب و غیره
