ناقه مکتام، ناقه ای که دم برندارد وقت باردار شدن و بارش معلوم نگردد. (منتهی الارب). ماده شتری که هنگام آبستنی دم برندارد و بارداری آن معلوم نگردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
ناقه مکتام، ناقه ای که دم برندارد وقت باردار شدن و بارش معلوم نگردد. (منتهی الارب). ماده شتری که هنگام آبستنی دم برندارد و بارداری آن معلوم نگردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
تالار باشد و آن عمارتی است که از چوب و تخته سازند. (برهان). تالاری که از چوب و تخته سازند و آن را در تبرستان ناپار گویند. (آنندراج). تالار را گویند. (فرهنگ جهانگیری). اطاقکی که در جالیزها و مزارع از تخته و شاخۀ درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است. (فرهنگ فارسی معین). کتام (در لهجۀ مردم گیلان)
تالار باشد و آن عمارتی است که از چوب و تخته سازند. (برهان). تالاری که از چوب و تخته سازند و آن را در تبرستان ناپار گویند. (آنندراج). تالار را گویند. (فرهنگ جهانگیری). اطاقکی که در جالیزها و مزارع از تخته و شاخۀ درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است. (فرهنگ فارسی معین). کُتام (در لهجۀ مردم گیلان)
پوشیده. (غیاث) (آنندراج). پوشیده شده. پنهان داشته شده. پنهان: ملک خراسان به تیغ بازستانی ز غز پس چه کنی در نیام گنج ظفر مکتتم. خاقانی. فعل بر ارکان و فکرت مکتتم لیک در تأثیر و وصلت دو بهم. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 407). هست بازیهای آن شیر علم مخبری از بادهای مکتتم. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 264)
پوشیده. (غیاث) (آنندراج). پوشیده شده. پنهان داشته شده. پنهان: ملک خراسان به تیغ بازستانی ز غز پس چه کنی در نیام گنج ظفر مکتتم. خاقانی. فعل بر ارکان و فکرت مکتتم لیک در تأثیر و وصلت دو بهم. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 407). هست بازیهای آن شیر علم مخبری از بادهای مکتتم. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 264)
حدیث مکتم، سخن نیک پوشیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سر مکتم، رازی که در کتمان آن مبالغه شود. (ازاقرب الموارد). نیک پوشیده. (آنندراج) : همچو جان و چون پری پنهانست او در مکتم پردۀ ایوانست او. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 408)
حدیث مکتم، سخن نیک پوشیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سر مکتم، رازی که در کتمان آن مبالغه شود. (ازاقرب الموارد). نیک پوشیده. (آنندراج) : همچو جان و چون پری پنهانست او در مکتم پردۀ ایوانست او. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 408)