جدول جو
جدول جو

معنی مکتام - جستجوی لغت در جدول جو

مکتام
(مِ)
ناقه مکتام، ناقه ای که دم برندارد وقت باردار شدن و بارش معلوم نگردد. (منتهی الارب). ماده شتری که هنگام آبستنی دم برندارد و بارداری آن معلوم نگردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکتم
تصویر مکتم
پوشیده، پنهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتام
تصویر کتام
خانۀ کوچک تابستانی از جنس چوب یا حصیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکتوم
تصویر مکتوم
پوشیده، پنهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکتتم
تصویر مکتتم
پنهان دارنده
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
از ’ک ی ن’، کفیل. (محیط المحیط) (اقرب الموارد) (تاج العروس ج 9 ص 327)
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
از متی + م ، مخفف ما، یعنی تا کی و چند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
تالار باشد و آن عمارتی است که از چوب و تخته سازند. (برهان). تالاری که از چوب و تخته سازند و آن را در تبرستان ناپار گویند. (آنندراج). تالار را گویند. (فرهنگ جهانگیری). اطاقکی که در جالیزها و مزارع از تخته و شاخۀ درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است. (فرهنگ فارسی معین). کتام (در لهجۀ مردم گیلان)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
درنگ کننده. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). درنگ کار. بسیار درنگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
ستور که زین ریش کند شانه اش را. (منتهی الارب) (آنندراج). ستوری که زین شانۀ آن راریش کرده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ تَ)
پوشیده. (غیاث) (آنندراج). پوشیده شده. پنهان داشته شده. پنهان:
ملک خراسان به تیغ بازستانی ز غز
پس چه کنی در نیام گنج ظفر مکتتم.
خاقانی.
فعل بر ارکان و فکرت مکتتم
لیک در تأثیر و وصلت دو بهم.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 407).
هست بازیهای آن شیر علم
مخبری از بادهای مکتتم.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 264)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ تِ)
سحاب مکتتم، ابر بی بانگ و رعد، پنهان دارنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اکتتام شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
رجل مکرام، مرد بسیاراکرام. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد جوانمرد بسیاراکرام. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ کَتْ تَ)
حدیث مکتم، سخن نیک پوشیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سر مکتم، رازی که در کتمان آن مبالغه شود. (ازاقرب الموارد). نیک پوشیده. (آنندراج) :
همچو جان و چون پری پنهانست او
در مکتم پردۀ ایوانست او.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 408)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مکتوم
تصویر مکتوم
پنهان و پوشیده، نهان داشته
فرهنگ لغت هوشیار
تراوش ناپذیری کتامه: راز پوش راز نگاهدار اطاقکی که در جالیز ها و مزارع از تخته و شاخه درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتم
تصویر مکتم
سخن نیکو پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتتم
تصویر مکتتم
پوشیده، پنهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتتم
تصویر مکتتم
((مُ تَ تَ))
پنهان داشته، مخفی داشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتام
تصویر کتام
((کَ))
خانه ای ساخته شده از چوب و تخته. تالار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتم
تصویر مکتم
((مُ کَ تَّ))
پوشنده، پنهان، مستور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتتم
تصویر مکتتم
((مُ تَ تِ))
پنهان دارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتوم
تصویر مکتوم
((مَ))
پوشیده و پنهان
فرهنگ فارسی معین
پنهان، پوشیده، سر، مجهول، مختفی، مخفی، مستور، مکنون، نهفته
متضاد: آشکار، مکشوف
فرهنگ واژه مترادف متضاد