- مژگان (دخترانه)
- مژه ها، مژه ها
معنی مژگان - جستجوی لغت در جدول جو
- مژگان
- مو های پلک چشم، مژه ها
- مژگان
- جمع مژه موهای ریزی که در کنار آزاد پلکهای فوقانی وتحتانی چشم میرویند ک مژه ها: تا ندیدم تیر مژگانش ندانستم که هست تیغ عشق و تیر هجرش دردل و جان کارگر. (معزی)
- مژگان ((مُ))
- جمع مژه، موهای پلک چشم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خبر خوش، نوید و مژده، بشارت