دهی است از دهستان مرکزی بخش میمۀ شهرستان کاشان واقع در 42 هزارگزی شمال باختری میمه با 300 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. مزرعۀ آب باریک جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان مرکزی بخش میمۀ شهرستان کاشان واقع در 42 هزارگزی شمال باختری میمه با 300 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. مزرعۀ آب باریک جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
خجک، و آن چون نقطه است. (منتهی الارب) (آنندراج). نقطه در چیزی. (از اقرب الموارد) : فی عینه وکته (از منتهی الارب) ، یعنی در چشم او نقطۀ سفیدی یا قرمزی است. (از اقرب الموارد)
خجک، و آن چون نقطه است. (منتهی الارب) (آنندراج). نقطه در چیزی. (از اقرب الموارد) : فی عینه وکته (از منتهی الارب) ، یعنی در چشم او نقطۀ سفیدی یا قرمزی است. (از اقرب الموارد)
موکب. خرمای به پختگی نزدیک شده. بسر موکت، بسره موکت، غورۀ خرمای خجکهای سیاه برآورده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرما که رنگ پختگی پدید آید در وی و نکته های سیاه برآورد. (آنندراج). رجوع به موکّب شود
موکب. خرمای به پختگی نزدیک شده. بسر موکت، بسره موکت، غورۀ خرمای خجکهای سیاه برآورده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرما که رنگ پختگی پدید آید در وی و نکته های سیاه برآورد. (آنندراج). رجوع به مُوَکّب شود
که سبب خاموشی و بروز حالت استماع گردد. که شنونده را مفحم و خاموش کند (هاء آخر کلمه برای مبالغه است) : حکایات و نوادر مسکته و مضحکه بسیار یاد گیر. (قابوسنامه چ یوسفی ص 192). اگر مستمعمسکته خواهد آن گوی و اگر فسانه خواهد فسانه گوی. (منتخب قابوسنامه ص 168). - مسکته گویی، سخن مقنع گفتن: در مجمع شاهان سخنش مسکته گویی است بر عرصۀ میدان علمش نادره بازی است. عثمان مختاری (ص 550) تأنیث مسکت. خاموش کننده
که سبب خاموشی و بروز حالت استماع گردد. که شنونده را مفحم و خاموش کند (هاء آخر کلمه برای مبالغه است) : حکایات و نوادر مسکته و مضحکه بسیار یاد گیر. (قابوسنامه چ یوسفی ص 192). اگر مستمعمسکته خواهد آن گوی و اگر فسانه خواهد فسانه گوی. (منتخب قابوسنامه ص 168). - مسکته گویی، سخن مقنع گفتن: در مجمع شاهان سخنش مسکته گویی است بر عرصۀ میدان علمش نادره بازی است. عثمان مختاری (ص 550) تأنیث مسکت. خاموش کننده
مونث مسکت و سخن بی پاسخ سخن خاموش کننده مونث مسکت، سخنی که شنونده را مفحم و خاموش کند (هاء در آخر کلمه برای مبالغه است) : در مجمع شاهان سخنش مسکته گویی است بر عرصه میدان علمش نادره بازی است. (عثمان مختاری)
مونث مسکت و سخن بی پاسخ سخن خاموش کننده مونث مسکت، سخنی که شنونده را مفحم و خاموش کند (هاء در آخر کلمه برای مبالغه است) : در مجمع شاهان سخنش مسکته گویی است بر عرصه میدان علمش نادره بازی است. (عثمان مختاری)