جمع واژۀ مؤمنه. (ناظم الاطباء). زنان ایمان آورنده. زنان باایمان. (یادداشت مؤلف) : در دعای مؤمنین و مؤمناتی زآنکه هست زیر بارت گردن هر مؤمن و هر مؤمنه. منوچهری. جمیع مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را توفیق راه راست کرامت فرمای. (قابوسنامه ص 3). برنخوانده خلق پنداری همی مسلمات ٌ مؤمنات ٌ قانتات. ناصرخسرو. و رجوع به مؤمن و مؤمنه شود
جَمعِ واژۀ مؤمنه. (ناظم الاطباء). زنان ایمان آورنده. زنان باایمان. (یادداشت مؤلف) : در دعای مؤمنین و مؤمناتی زآنکه هست زیر بارت گردن هر مؤمن و هر مؤمنه. منوچهری. جمیع مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را توفیق راه راست کرامت فرمای. (قابوسنامه ص 3). برنخوانده خلق پنداری همی مسلمات ٌ مؤمنات ٌ قانتات. ناصرخسرو. و رجوع به مؤمن و مؤمنه شود
زنهارداده، امانت دار، معتمد علیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : سوی خردمند گرگ نیست امین گر سوی تو گرگ نجس مأمون شد. ناصرخسرو. - مأمون به، یعنی ثقه و امین. (ناظم الاطباء). ، امن کرده شده و محفوظ. (ناظم الاطباء) : مسالک ممالک که از تغلب دزدان و تعدی قطاع طریق مهجور و مدروس مانده بود به حسن حراست و سیاست او مسلوک و مأمون گشته. (المعجم چ دانشگاه، ص 12) ، بی هراس و بی ترس. (ناظم الاطباء)
زنهارداده، امانت دار، معتمد علیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : سوی خردمند گرگ نیست امین گر سوی تو گرگ نجس مأمون شد. ناصرخسرو. - مأمون به، یعنی ثقه و امین. (ناظم الاطباء). ، امن کرده شده و محفوظ. (ناظم الاطباء) : مسالک ممالک که از تغلب دزدان و تعدی قطاع طریق مهجور و مدروس مانده بود به حسن حراست و سیاست او مسلوک و مأمون گشته. (المعجم چ دانشگاه، ص 12) ، بی هراس و بی ترس. (ناظم الاطباء)
نوعی سکۀ طلا و گویا منسوب به بنی عبدالمؤمن بوده است. (از یادداشت مؤلف) : فمنهم من الخمسه دنانیر مصریه فی الشهر و هی عشره مؤمنیه. (ابن جبیر). الاجراء علی ذلک کله نیف علی الفی دینار مصریه فی الشهر و هی اربعه آلاف دینار مؤمنیه. (ابن جبیر). و کان سبعه دنانیر و نصف دینار و من الدنانیر المصریه التی هی خمسهعشر دیناراً مؤمنیه. (ابن جبیر)
نوعی سکۀ طلا و گویا منسوب به بنی عبدالمؤمن بوده است. (از یادداشت مؤلف) : فمنهم من الخمسه دنانیر مصریه فی الشهر و هی عشره مؤمنیه. (ابن جبیر). الاجراء علی ذلک کله نیف علی الفی دینار مصریه فی الشهر و هی اربعه آلاف دینار مؤمنیه. (ابن جبیر). و کان سبعه دنانیر و نصف دینار و من الدنانیر المصریه التی هی خمسهعشر دیناراً مؤمنیه. (ابن جبیر)
جمع واژۀ مؤمن (در حالت نصبی و جری). مردم دیندار. اهل ایمان. (از یادداشت مؤلف) : در دعای مؤمنین و مؤمناتی زآنکه هست زیر بارت گردن هر مؤمن و هر مؤمنه. منوچهری. جمیع مؤمنین و مؤمنات و مسلمین ومسلمات را توفیق راه راست کرامت فرمای. (قابوسنامه ص 3). بل کافۀ مؤمنین از سپاهی و رعیت از آن بهره ورگشته. (عالم آرای عباسی ص 207). - امیرالمؤمنین، از القاب خلفا. (ناظم الاطباء). لقبی که اهل سنت به خلفا دهند. (از یادداشت مؤلف). - ، لقب خاص حضرت علی بن ابیطالب در عرف شیعه. (از یادداشت مؤلف). رجوع به علی شود
جَمعِ واژۀ مؤمن (در حالت نصبی و جری). مردم دیندار. اهل ایمان. (از یادداشت مؤلف) : در دعای مؤمنین و مؤمناتی زآنکه هست زیر بارت گردن هر مؤمن و هر مؤمنه. منوچهری. جمیع مؤمنین و مؤمنات و مسلمین ومسلمات را توفیق راه راست کرامت فرمای. (قابوسنامه ص 3). بل کافۀ مؤمنین از سپاهی و رعیت از آن بهره ورگشته. (عالم آرای عباسی ص 207). - امیرالمؤمنین، از القاب خلفا. (ناظم الاطباء). لقبی که اهل سنت به خلفا دهند. (از یادداشت مؤلف). - ، لقب خاص حضرت علی بن ابیطالب در عرف شیعه. (از یادداشت مؤلف). رجوع به علی شود
مردمی صاحب مال و جاه بودند (از اکابر قزوین) ، از ایشان صاحب مرحوم خواجه تاج الدین موسی در دیوان وزارت صاحب سعید خواجه شمس الدین صاحب دیوان و نایبی مطلق العنان بود که در پایان عمر توبه کرد و باقی روزگار را در تبریز به عزلت و طاعت گذراند. (از تاریخ گزیده ص 848). و رجوع به تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 116 شود
مردمی صاحب مال و جاه بودند (از اکابر قزوین) ، از ایشان صاحب مرحوم خواجه تاج الدین موسی در دیوان وزارت صاحب سعید خواجه شمس الدین صاحب دیوان و نایبی مطلق العنان بود که در پایان عمر توبه کرد و باقی روزگار را در تبریز به عزلت و طاعت گذراند. (از تاریخ گزیده ص 848). و رجوع به تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 116 شود
جمع مومن، باور داران: مرد جمع مومن در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : دوازده هزار قاب طعام و حلوا کشیده و فقرا ومساکین بل کافه مومنین از سپاهی ورعیت از آن بهرور گشته... اهل ایمان، مردم دیندار
جمع مومن، باور داران: مرد جمع مومن در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : دوازده هزار قاب طعام و حلوا کشیده و فقرا ومساکین بل کافه مومنین از سپاهی ورعیت از آن بهرور گشته... اهل ایمان، مردم دیندار